حمله به تأسیسات نفتی عربستان؛ پیام و پیامدها
اگر حمله به آرامکو را به ایران منتسب بدانیم پیام تهران نیز به امریکا در حمله به بزرگترین تاسیسات نفتی جهان، متعلق به عربستان، در روز ۱۴ سپتامبر ارسال شده است. گو اینکه ایران انتساب این اقدام به خود را از سوی امریکا مردود دانسته ولی مطلقا حمله نظامی به تاسیسات نفتی عربستان را محکوم نکرده است. این یعنی تهران از قطع صادرات ۵ میلیون بشکه نفت عربستان ناخرسند نیست. به این ترتیب، پیام این حمله روشن و واضح است: نفت در برابر نفت.
در کوران بحرانهای سالهای ۵۶ و ۵۷، نفت صادراتی ایران به جهان حدود ۵ میلیون بشکه کاهش پیدا کرد. از آن زمان تا حمله روزهای اخیر به تأسیسات نفتی عربستان که منجر به قطع صادرات حدود ۵ میلیون بشکه نفت این کشور شد، چنین تنش نفتی تقریباً بیسابقه بودهاست.
قطع صادرات ۵ میلیون بشکه نفت ایران در آن سالها به طور تدریجی و متناسب با حال و هوای آن روز انقلاب ایران بود که کارکنان شرکت نفت ایران با دامن زدن به اعتصابات صادرات نفت ایران را مانع شده بودند. اما، قطع امروز ۵ میلیون بشکه نفت عربستان تنها در ساعاتی در پی حمله نظامی به دو تاسیسات نفتی عربستان رخ داد. این یعنی شوک نفتی آن سالهای دور «تدریجی» بود در حالی که شوک نفتی امروز «یکباره و ناگهانی» رخ داد.
از سوی دیگر با پایان اعتصابات دوران انقلاب امکان صادرات نفت ایران فراهم بود این در حالی است که بنا به ارزیابیهای اولیه نه صرفا منابع ذخیره نفت عربستان بلکه تجهیزات برق و کنترل فشار در این حمله آسیب دیدهاند که راه اندازی آن زمانبر است.
به عبارت دیگر، یک حمله کوچک زیان بزرگی را به بار آورده که تنها طی ساعاتی کل توان صادراتی عربستان سعودی را تقریبا به نصف تقلیل داده است. این در حالی است که گروه حوثی هم مسئولیت حمله را برعهده گرفته وهم تهدید کرده که اقداماتی از این قبیل را تکرار خواهند کرد.
در این میان، پرسش کانونی این است که پیام این حمله بیسابقه چیست؟ آیا اساسا این حمله آنچنان که گروه حوثی ادعا میکند، توسط این گروه رخ داده است؟
دستکم رییس جمهور امریکا گفته میداند چه کسی در پشت این حمله بوده و منابع اطلاعاتی امریکا نیز اظهار داشتهاند که دقت و پیچیدگی این عملیات از توان حوثیها خارج است. ناگزیر انگشت اشاره به مهمترین حامی حوثیها گرفته شد تا آنجا که «ریک پری» وزیر انرژی امریکا جمهوری اسلامی ایران را عامل این حمله نام برد و از آن بالاتر نتیجه گرفت که «این حملهای آشکار به اقتصاد جهانی و بازارهای بینالمللی نفت است».
اگر چنین است که واشنگتن ادعا کرده پیام حمله به تاسیسات نفتی عربستان چیست؟ پیامد آن چه میتواند باشد؟
نفت در برابر نفت
نفت در اقتصاد جهانی به منزله خون در بدن انسان است و ترابری دریایی آن به منزله شریانهای بدن است. در پی خروج امریکا از برجام و به کار بستن سیاست «فشار حداکثری» بر ایران، این کشور دو اقدام مهم را برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، در دستور کار خود قرار داد:
یکم: دشوار ساختن دسترسی ایران به درآمدهای نفتی (برای نمونه مخالفت امریکا با خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری فرانسه برای ایران)
دوم: مشکل تراشی برای ترابری دریای انتقال نفت ایران. در این مورد، برجسته ترین مساله رهگیری نفتکش غول پیکر گریس۱ بود که حدود دو میلیون بشکه نفت ایران را حمل میکرد. این کشتی نخست توسط بریتانیا در منطقه دریایی جبلالطارق توقیف شد و پس از رفع توقیف، امریکا تهدید کرد هر کشوری به آن جهت تخلیه نفت مساعدت کند، تحریم خواهد شد. متعاقبا بریان هوک، رییس کمیته اقدام ایران در وزارت خارجه امریکا، رسما تایید کرد که به ناخدای آن کشتی پیشنهاد دریافت چندین میلیون دلار داده بود تا نفتکش را به ساحل کشوری هدایت کند که آمریکا بتواند توقیف مجدد آن را به اجرا بگذارد.
به شرح آنچه گفته شد پیام واشنگتن به وضوح به ایران ارسال شده بود: قطع خون (نفت) و شریانهای آن (ترابری دریایی) و از آن بالاتر پیشنهاد تشکیل یک ائتلاف جهانی برای کنترل ترددد نفت از خلیج فارس که بنا به گفته امریکا تا کنون ۳۰ کشور برای پیوستن به آن اعلام آمادگی کرده اند. (امریکا اسامی این ۳۰ کشور را اعلام نکرده است)
موضوع تشکیل ائتلاف دریایی مورد حمایت امریکا در پی آن ابراز شد که در زمان سفر نخست وزیر ژاپن به تهران چند نفتکش از جمله یک کشتی ژاپنی مورد اصابت قرار گرفتند. امریکا با انتساب آن به ایران، موضوع را به سازمان ملل ارجاع و خواستار مداخله این سازمان شد ولی از مراجعه امریکا به سازمان ملل نتیجه مطلوبش حاصل نشد.
اینکه واقعا ایران در پشت پرده حمله به کشتی ژاپنی (آن هم در روز حضور شینزو آبه در تهران) بود، هرگز از سوی امریکا اثبات نشد ولی صرافت امریکا برای ارجاع آن به سازمان ملل برای تهران معنادار بود.
بنا به آنچه گفته شد، از منظر تهران امریکا طی ماه های گذشته پیام روشن خود را به ایران ارسال کرده است. حال اگر حمله به آرامکو را به ایران منتسب بدانیم پیام تهران نیز به امریکا در حمله به بزرگترین تاسیسات نفتی جهان، متعلق به عربستان، در روز ۱۴ سپتامبر ارسال شده است. گو اینکه ایران انتساب این اقدام به خود را از سوی امریکا مردود دانسته ولی مطلقا حمله نظامی به تاسیسات نفتی عربستان را محکوم نکرده است. این یعنی تهران از قطع صادرات ۵ میلیون بشکه نفت عربستان ناخرسند نیست. به این ترتیب، پیام این حمله روشن و واضح است: نفت در برابر نفت.
اما، این تمام ماجرا نیست. برهم خوردن امنیت نفت التهاب دراقتصاد جهانی را دامن زده است. افزایش بهای نفت تا ۱۲ دلار در هر بشکه نشان از التهابی است که میتواند وخیمتر هم شود. حال اگر تهدید گروه حوثی را تهدیدی جدی بدانیم که گفته اینگونه حملات تکرار خواهد شد، راه حل چیست؟
نخستین گزینه حمله امریکا به ایران است. اما، حسن نصرالله تهدید کرده که حمله به ایران کل منطقه را به آتش خواهد کشید. دونالد ترامپ نیز تا اینجا ارادهای برای جنگ با ایران ندارد. پیام او پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان تامل برانگیز بود. در حالی که امریکا از بالاترین اشراف اطلاعاتی در جهان برخوردار است، او در توئیتی تشخیص عامل پشت پرده حمله را برعهده عربستان انداخت و نوشت: «آماده حمله هستیم. اما، منتظریم ببینیم پادشاهی عربستان چه کسی را عامل این حملات می داند. بر اساس آن اقدام خواهیم کرد.»
این در حالی است که وزیر انرژی ترامپ رسما از ایران به عنوان عامل پشت پرده حملات نام برده بود. بنابر این متوقف کردن واکنش امریکا به تشخیص عربستان در توئیت ترامپ چه معنی دارد؟
پس از گذشت چندین روز از حادثه، هنوز عربستان از «عامل پشت پرده» نام نبرده و حتی از ارجاع موضوع به سازمان ملل یا از آن کمتر از ارجاع موضوع به اتحادیه عرب یا شورای همکاری خلیج فارس خودداری کرده است. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا و کشورهای مهم اروپایی نیز به مانند عربستان از اتخاذ موضع سخت علیه ایران خودداری کردهاند.
از برآیند همه این تحولات میتوان چنین دریافت کرد که نه کشورهای عرب و نه کشورهای اروپایی مایل به مداخله در منازعات تهران و واشنگتن نیستند. در عوض، فرانسه مصرانه راه حل خود را برای حل و فصل اختلافات تهران و واشنگتن پیشنهاد داده است: عقب نشینی امریکا از فشار حداکثری و اجازه دادن به راه اندازی یک خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری برای ایران که تا اینجا مورد قبول دونال ترامپ قرار نگرفته است.
اگرچه تنش بین ایران و امریکا به مرحله خطیری رسیده ولی اگر سخن حسن روحانی را در یاد داشته باشیم که به دنبال میانجیگری فرانسه گفته بود آماده است با هر کسی (بخوانید ترامپ) دیدار داشته باشد و اگر سخنان ترامپ را به یاد آوریم که گفته بدون پیش شرط مایل به مذاکره با ایران است، میتوان نتیجه گرفت روزنهای برای دیپلماسی (از نوع آنچه فرانسه به دنبال آن است) به جای جنگ هنوز باز است. قویا میتوان شواهدی را یافت که گزینه نخست گزینه مرحج رییس جمهور امریکاست، نه توسل به جنگ.
تاریخ انتشار: ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹ / رادیو فردا