نشانههای بحران در وزارت خارجه ایران
بدیهی است در وزارتخانهای که شخص وزیر (متکی) از امنیت شغلی برخوردار نباشد، چه آشفتگی در سرتاسر آن وزارتخانه میتواند حاکم باشد. سخنگو چه تضمینی میتواند دهد که از این پس، ریزش دیگری در بدنه وزارتخارجه صورت نگیرد جز آن که ریزش در کادر وزارتخارجه ایران را تنها به یک درصد تقلیل دهد؟
اعلام پناهندگی یکی دیگر از کارکنان وزارت خارجه ایران در اسلو، نروژ، مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، ضمن «رد تلویحی» تقاضای پناهندگی فرد یادشده گفته است که وی به دلیل «برخی مشکلات شخصی و خانوادگی، از جمله ادامه تحصیل فرزندش» به تهران بازنگشته است. مهمانپرست پیش از این، برای تکتک دیپلماتهای ایران که اعلام پناهندگی نموده بودند همین ادعا را کرده بود.
اما آیا در مورد وزارت خارجه ایران، چنین مدیریتی در خبرساز نشدن بخشهای مختلف این وزارتخانه صدق میکند؟ به عبارت دیگر، آیا دستگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی از کارآمدی کافی برای حاشیهساز نشدن برخوردار است؟ اگر نه، آیا این دلیل بحران در این وزارتخانه نیست؟
حاشیههایی پر رنگتر از متن
گردشی کوتاهی در اخبار، نشانههای زیادی از بحران در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی به دست میدهد. گاه این بحران به دست دیپلماتی بینام و نشان در استخری در برزیل رخ میدهد که مبادرت به «آزار جنسی» دختران نابالغ کرده و گاه به دست رئیس دولت جمهوری اسلامی اتفاق میافتد که وزیر خارجه خود، منوچهر متکی، را در حین سفر رسمی برای ابلاغ پیام به رئیس دولت سنگال از کار برکنار میکند. رسوایی این اقدام تا آنجا بود که متکی، خبر عزل خود را از رئیس جمهور سنگال شنید.
در نمونه دیگر، حسین موسویان، سفیر پیشین ایران در آلمان و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران در دولت خاتمی، در حالی که از سوی دولت احمدینژاد متهم به «جاسوسی» شده بود، توسط قوه قضائیه به اتهام «اخلال در امنیت ملی» به دو سال حبس تعلیقی و ۵ سال محرومیت از خدمات دولتی محروم شد تا اینک با داشتن «گنجینهای از اسرار» استاد مهمان در دانشگاه پرینستون در آمریکا باشد.
از سوی دیگر، متاسفانه آمار دقیقی از تصفیههایی که در کادر دیپلماتهای ارشد ایران صورت گرفته در دست نیست. بسیاری از این نیروهای زبده اخراج، تصفیه یا اجباری بازنشسته شدهاند.
اما بهرغم تصفیههای پنهان مانده از دید عموم، اعلام استعفا یا تقاضای پناهندگی برخی از اعضای وزارت خارجه در دیگر کشورها که پوشش خبری یافت، پرده از از بحران در این وزارتخانه برداشته است.
به گفته رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، تاکنون بیش از ۲۰ دیپلمات ایران در فواصل مختلف به خارج پناهنده شدهاند که به زعم وی، رقم چندان قابل ملاحظهای نیست. (مهمانپرست: احتمال بروز چنین حوادثی- پناهندگی دیپلماتها- بر اساس تجربیات گذشته و آمار امروز یک در هزار است. مصاحبه با سایت بازتاب، ۴ مهر ۸۹)
حادثه حمله به رامین مهمانپرست در نیویورک توسط گروهی از ایرانیان، مورد دیگری بود که از حاشیه به متن آمد تا دانسته شود او چقدر بیتجربگی از خود نشان داده تا در جمع مردم خشمگین از حضور احمدینژاد در نیویورک حاضر نشود. تصاویر حمله به مهمانپرست در اندک زمانی به سرتاسر جهان مخابره شد تا دلیلی باشد برناپختگی سخنگو.
آیا ریزش ادامه خواهد داشت؟
پیشتر مهمانپرست اعلام کرده بود: «کلیه دیپلماتهای ما با هوشمندی و ذکاوت در راستای حمایت و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند» (۲۲ دی ۸۸). از آن تاریخ تاکنون چندین تن از اعضای وزارت خارجه ایران از سمت خود استعفا و تقاضای پناهندگی کردهاند. انگیزه این افراد هرچه باشد با ادعای پیشین مهمانپرست در تعارض است.
بدیهی است در وزارتخانهای که شخص وزیر (متکی) از امنیت شغلی برخوردار نباشد، چه آشفتگی در سرتاسر آن وزارتخانه میتواند حاکم باشد. سخنگو چه تضمینی میتواند دهد که از این پس، ریزش دیگری در بدنه وزارتخارجه صورت نگیرد جز آن که ریزش در کادر وزارتخارجه ایران را تنها به یک درصد تقلیل دهد؟
چرا در کشورهای همسایه حتی یک تن نیز از کادر دیپلماتیک عراق و امارات و پاکستان و.. اعلام پناهندگی نکردهاند؟ چرا در لیبی و سوریه تعداد عدیدهای از کادر دیپلماتیک این کشورها استعفا نمودهاند؟ آیا این همه دلیلی نیست که نظامهای دیکتاتوری با بحران مشروعیت و ناکارآمدی مواجه میشوند که در نتیجه به انحاء مختلف از جمله مثالهای بالا نمایان میشود؟