یادداشت های پیشین ( فارسی )

ازمصدق تا احمدی نژاد در قاهره

بی درنگ تفاوت ديدار مصدق و احمدی نژاد را می توان ديداری در اوج عزت داخلی و بين المللی دکتر محمد مصدق در ۵۰ سال پيش از اين دانست در حالی که ديدار احمدی نژاد از مصر در حضيض محبوبيت داخلی او، در اوج اختلافات درونی نظام و انزوای گسترده جمهوری اسلامی انجام پذيرفت که حاصلی جز زيارت از مراقد شيعه و آثار باستانی را برای شخص او همراه نداشت.

تاریخ روابط ایران و مصر به درازای تاریخ کهن این دو کشور باستانی است به ویژه اینکه بخشی از تاریخ ایران در۲۰۳ سال حکمروایی سلسله هخامنشی در مصر رقم خورده است.

اما در دوران معاصر، مناسبات دو کشور گاه تا سرحد ازدواج محمدرضا پهلوی با فوزیه گرم و گاه به قطع رابطه با یکدیگر انجامید. به رغم مشترکات بسیاری که ایران و مصر را به هم نزدیک می کند، این دو کشور دوبار به قطع روابط با یکدیگر مبادرت کردند؛ یکی توسط جمال عبدالناصر درسال ۱۳۳۹ به بهانه برقراری رابطه ایران با اسرائیل و بار دیگر به فرمان آیت الله خمینی ولی این بار به بهانه برقراری رابطه مصر با اسرائیل.

چنانچه که روشن است چنین رابطه ای شاهد فراز و نشیبی بسیار بوده که یکی از آن ها را باید در دیدار رهبران دو کشور جستجو کرد.

محمدرضا پهلوی در طول عمر خود چهار بار از مصر دیدار کرد که نخستین آن به منظور ازدواج با فوزیه بود و آخرین آن به منظور درمان در غربت که منجر به درگذشت او در خاک مصر شد.

اما بررسی سفر دو شخصیت معاصر ایران یعنی محمد مصدق و محمود احمدی نژاد به مصراز اهمیتی ویژه ای برخوردار است چرا که این دو هر کدام مبارزاتی را علیه قدرت های بزرگ زمان خود رهبری کردند: مصدق مبارزه علیه انگلیس و احمدی نژاد مبارزه علیه مجموعه جهان غرب به ویژه امریکا و اسرائیل.

مصدق : زعیم مشرق زمین در قاهره

سال های قدرت گرفتن مصدق، مصادف با سال های زوال سلطنت در مصر بود. بنا به مستندات مسلم تاریخی، «افسران آزاد» که انقلاب علیه نظام سلطنتی مصر را (به بهانه دست نشانده بودن توسط انگلیس) رقم زدند با نگاهی آمیخته به احترام فراوان به مصدق به عنوان پرچمدار مبارزه با انگلیس می نگریستند.

بسی در خور توجه است که با استعفای مصدق در اوج محبوبیتش در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ که تحت فشار شاه انجام شد، وقتی شاه تنها پس از ۵ روز مجبور شد در فروکاستن از خشم مردمی که در حمایت از مصدق در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به خیابان ها ریختند مصدق را دوباره به نخست وزیری برگزیند ، انقلابیون مصر چنان از این رویداد در ایران روحیه گرفتند که در فاصله دو روز تصمیم خود را برای برانداختن رژیم سلطنتی در روز ۱ مرداد ۱۳۳۱ (۲۳ ژوئیه ۱۹۵۲) به اجرا گذاشتند. این نبود مگر جایگاه والایی که مصدق در نزد مصر و رهبران جوانش (افسران آزاد) داشت.

دیدار مصدق از مصر در ۲۹ آبان ۱۳۳۰ در فضایی که مصریان به او به عنوان قهرمان مبارزه با انگلیس می نگریستند، چنان پر ابهت بود که جمع بزرگی از مردم علاقمند به او را برای استقبال به خیابان های قاهره آورد.

برای درک جایگاه مصدق در دل مردم مصر همین بس که «نحاس پاشا» نخست وزیر مصر در آغاز به درخواست سفیر انگلیس از حضور در فرودگاه برای استقبال از مصدق خودداری کرد تا آنجا که مصدق و هیات همراه ناگزیر شدند با اتومبیل سفارت ایران به هتل محل اقامت خود بروند ولی با استقبال خودجوش مردم مصر از مصدق در خیابان ها، نحاس پاشا ناگزیر شد به دیدن مصدق رفته و از او دلجویی کند.

تاثیر سفر ۴ روزه مصدق به قاهره تا بدانجا موثربود که روزنامه الاهرام نوشت:«نفت آبادان حق ایران است همانگونه که کانال سوئز حق مصر است».

زعیم مشرق زمین (زعیم الشرق) لقب افتخارآمیزی بود که مطبوعات مصر در این سفر در تمجید از مبارزاتی که مصدق علیه انگلیس رهبری می کرد به او دادند.

احمدی نژاد در قاهره

پس از۳۴ سال قطع رابطه تهران و قاهره و پس از آنکه حسنی مبارک در اثر بهار عربی از قدرت ساقط  و محمد مرسی به قدر ت رسید، موجباتی فراهم شد که محمود احمدی نژاد به منظور شرکت در اجلاس «سازمان همکاری اسلامی» به عنوان رییس دولت ایران بتواند اولین مقام عالی رتبه ای باشد که در تاریخ ۲۰-۱۷ آبان ۹۱ از این کشور دیدن کند.

عجیب  است که مرسی تا پیش از دو ماه از برگزاری این اجلاس هیچ دعوتی از همتای ایرانی خود به عمل نیاورده بود. (مراجعه شود به مقاله ای از نویسنده در رادیو فردا با عنوان ” به رغم بی محلی مرسی، احمدی نژاد تمنای دیدار از قاهره را دارد“)

طی سفر ۴ روزه احمدی نژاد، وی  ۳ بار توسط معترضانی که به دست داشتن جمهوری اسلامی در جنایات بشار اسد اعتراض داشتند، مورد هجوم قرار گرفت.

دیدار احمدی نژاد با شیخ الازهر (در حالی که وی حاضر نشد در مصاحبه مطبوعاتی به همراه احمدی نژاد حاضر شود)، چنان تلخ بود که به دلیل اظهارات تند سخنگوی شیخ الازهر علیه جمهوری اسلامی، شخص احمدی نژاد تذکر داد که مصاحبه مطبوعاتی را ترک خواهد کرد.

در انزوای مطلق جمهوری اسلامی که جز رژیم بشار اسد هیچ متحد استراتژیکی برای ایران باقی نمانده و رابطه تهران با بیشتر کشورهای عرب و مسلمان تیره است، احمدی نژاد چنان ذوق زده از سفری بی حاصل که حتی منجر به ارتقا سطح روابط دیپلماتیک و تبادل سفیربا مصر نشد، پیشنهاد سخاوتمندانه«کمک میلیاردی»، «انعقاد پیمان استراتژیک» و «لغو یکطرفه روادید برای گردشگران و بازرگانان مصری» را به طرف مصری داد ولی این همه سخاوتمندی با واکنش سرد قاهره تا آنجا رو به رو شد که وزیر خارجه این کشور  دیدار احمدی نژاد را «غیر رسمی» اعلام و تاکید نمود که «هیچ صحبتی  در رابطه با تجدید رابطه صورت نگرفت». وی اضافه نمود که«امنیت خلیج(فارس) امنیت مصر است و ایران نباید در امور کشورهای عرب این منطقه دخالت کند».

مواضع صریح دولت محمد مرسی در حمایت از کشورهای عرب خلیج فارس از یک سو و تشدید فشار علیه بشار اسد تا آنجا صریح و روشن بود که قاهره در همین سفر هر گونه تجدید مناسبات با تهران را در گرو خودداری تهران از دخالت  در امور کشورهای عرب خلیج فارس و توقف حمایت از رژیم بشار اسد اعلام کرد . یاسر علی سخنگوی رئیس جمهور مصردر همین خصوص  گفت:«نزدیکی روابط مصر با ایران در گرو پذیرش افکار عمومی مصر و کشورهای عربی است…نزدیکی با ایران همچنین در گرو موضع تهران در بحران سوریه است؛ موضوعی که برای هر مصری، عرب و مسلمانی اهمیت دارد».

چهار روز سفر احمدی نژاد به مصر و این همه  دست و دل بازی به تمنی تقویت روابط با مصردر حالی انجام شد که بی محلی مرسی در «سفر۵ساعته» به تهران در شهریور ۱۳۹۱ تا آنجا بود که وی از دیدار با علی خامنه ای (ولی امر مسلمین جهان!) خودداری کرده بود.

نتیجه گیری:

بی درنگ تفاوت دیدار مصدق و احمدی نژاد را می توان دیداری در اوج عزت داخلی و بین المللی دکتر محمد مصدق در ۵۰ سال پیش از این دانست در حالی که دیدار احمدی نژاد از مصر در حضیض محبوبیت داخلی او، در اوج اختلافات درونی نظام و انزوای گسترده جمهوری اسلامی انجام پذیرفت که حاصلی جز زیارت از مراقد شیعه و آثار باستانی را برای شخص او همراه نداشت.

در شرایط اختلافات داخل نظام، نه تنها  امریکا و اسرائیل و متحدانشان مایل نبودند که سفر احمدی نژاد بی حاصل باشد بلکه بی گمان جناح حامی خامنه ای نیز مایل نبود که هیچ موفقیتی در پرونده احمدی نژاد در این سفر ثبت شود.

چه دلیلی بالاتر از این که چنین سفری پس از ۳۴ سال در حالی اتفاق افتاد که نماینده رهبر نه هنگام عزیمت و نه هنگام بازگشت احمدی نژاد  برای بدرقه و استقبال او در فرودگاه حاضر نشد تا آنجا که از همراهی آجودان مخصوص رییس دولت نیز در این سفر ممانعت به عمل آمد. این بی مهری رهبر به دنبال تنشی صورت گرفت که احمدی نژاد در روز «یکشنبه سیاه» علیه باند لاریجانی در مجلس به راه انداخت.

مصدق در حالی به مصر پا گذاشت که او را زعیم مشرق زمین نام نهادند و قلوب مردم مصر برای رهبری ضد استعماری او می تپید ولی پرچمداری ضد اسرائیلی احمدی نژاد تا آنجا نخ نما شده است که به رغم دیدار نخست وزیر مالزی و امیر قطر از غزه، با تقاضای دیدار او ازغزه مخالفت شد. محمود عباس رییس دولت فلسطین نیز در دیدار با او در قاهره خواستار توقف سخنان ضد اسرائیلی احمدی نژاد شد با این استدلال که سخنان ضد اسرائیلی احمدی نژاد به ضرر منافع فلسطین تمام می شود.

بی حاصل بودن سفر احمدی نژاد را می توان در گزارش سفری که خود او پس از مراجعت ارائه داد، ملاحظه کرد (اینجا) در حالی که سفر مصدق به مصر تا بدانجا در خاطره این ملت ثبت شده است که به اعتراف تاریخ، عبدالناصر ایده «ملی کردن کانال سوئز» را از ایده «ملی کردن صنعت نفت» توسط مصدق آموخت و به پاس احترام به او از آن هنگام تاکنون نام مصدق آذین خیابان مهمی در قلب قاهره باقی مانده است.

آدمی در حیرت می ماند که گاه تاریخ چه زود، درباره برخی افراد به قضاوت می نشیند.

http://www.radiofarda.com/content/f3_iran_egypt_relations_in_history/24902185.html

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن