توسل امریکا به توافق هستهای: برجام توافقی خوب یا بد؟
پرسش مهم از ترامپ این است: آیا توافقی که بالغ بر دو سال با حضور ۶ کشور مهم جهان و تایید اتحادیه اروپا و موافقت شورای امنیت حاصل آمد «مطلقا» بد بود؟
با فرارسیدن ۱۸ اردیبهشت ۹۹، دقیقا دو سال از خروج امریکا از برجام سپری شده است. واشنگتن، به عنوان مهمترین عضو برجام، با خروج از توافق هستهای نه تنها تعهدات برجامی خود را به کنار گذاشت بلکه از آن بالاتر کارزاری را تحت عنوان «فشار حداکثری» بر علیه تهران بهراه انداخت. کافی است که به فهرست بلندبالای فشارهای امریکا در این دو سال بنگریم تا دانسته شود چه اقدامات سهمگینی را دولت ترامپ طی دو سال گذشته علیه تهران اعمال داشته که در تمام ادوار رییسان جمهور پیشین امریکا بیسابقه بوده است. برخی از این اقدامات عبارتند از:
یکم) فسخ پیمان مودت میان ایران-امریکا،
دوم) به صفر رساندن صادرات نفت ایران،
سوم) ممانعت از دسترسی ایران به سیستم بانکداری جهانی از جمله منابع مالی در اقصا نقاط جهان،
چهارم) ممانعت از تجارت کشورهای جهان با ایران،
پنجم) قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست نهادهای تروریستی،
ششم) تحریم دفتر رهبری،
هفتم) تحریم ظریف، وزیر خارجه ایران،
هشتم) محدود کردن تردد دیپلماتهای ایرانی به شش خیابان در نیویورک
نهم ) …
در اهمیت اقدام پنجم همین بس که در ژانویه سال جاری امریکا به حجت آن که سپاه پاسداران یک نهاد تروریستی است، به حذف فیزیکی یک فرمانده ارشد سپاه (قاسم سلیمانی) مبادرت کرد و تهدید کرد که اسماعیل قاآنی، جانشین او در سپاه قدس، نیز میتواند به سرنوشت مشابه دچار گردد. در مقابل ایران پایگاه نیروهای امریکایی در عینالاسد را مورد حمله موشکی خود قرار داد و سطح تنش تا آنجا بالا گرفت که امکان رودرویی نظامی ایران و امریکا از هر زمانی بیشتر شد.
این همه تنش از روزی آغاز شد که ترامپ از برجام خارج و کارزار فشار حداکثری خود از جمله تروریستی قلمداد کردن سپاه را به اجرا گذاشت. کسی از یاد نمیبرد که تمام حجت رییس جمهور امریکا برای خروج از برجام حول یک استدلال ساده میچرخید: برجام توافقی «بد» است.
برجام توافق خوب یا بد؟
اینک در آستانه دو ساله شدن خروج امریکا از برجام، آمریکا در نظر دارد برای جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی ایران که در مهر ۹۹ بر اساس برجام به پایان میرسد و یا به منظور فعال ساختن «مکانیزم ماشه» برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، از مزیت عضویت پیشین خود در برجام بهره جسته و خواستار تمدید تحریم خرید و فروش تسلیحات به ایران شود.
در این صورت، دولت ترامپ در برابر دو پرسش بسیار بزرگ قرار میگیرد و آن اینکه آیا برجام «مطلقا» یک توافق بد بود؟ آیا بازگشت به برجام به معنی شکست سیاست فشار حداکثری نیست؟
در اهمیت این دو پرسش کافی است تصور کنیم که در کارزار انتخاباتی که جو بایدن، معاون اوباما و نامزد حزب دمکرات، در برابر ترامپ به راه خواهد انداخت، او به احتمال زیاد سیاست خارجی ترامپ در برجام را با همین دو پرسش به چالش خواهد کشید. این دو پرسش، پرسش دوستان و متحدان ترامپ نیز خواهد بود.
به عبارت دیگر حال که امریکا میخواهد استدلال حقوقی خود برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را بر عضویت پیشین خود در برجام بنا نهد، باید پاسخ دهد که چرا از آن خارج شده است؟ اگر استدلال کند که برجام توافقی بد بود، با این پرسش مواجه میشود که چرا میخواهد به توافقی بد استناد کند؟ اگر استدلال کند که مکانیزمهای درون برجام به امریکا کمک میکند که کارزار فشار حداکثری خود را افزایش دهد، ناگزیر پذیرفته که سیاست فشار حداکثریِ منهای برجام شکست خورده است. متفرع بر این نتیجه، امریکا باید اذعان بدارد که ناگزیر برجام توافقی «نسبتا» خوب است، نه «مطلقا» بد.
همراهی نکردن متحدان امریکا
افزون بر دو پرسش بالا، استناد امریکا به برجام این کشور را با پرسش مهمتری نیز مواجه میسازد. اگر امریکا بخواهد به عنوان «عضو» پیشین برجام از مزایای آن بهرهبرداری کند، آیا نخست میپذیرد که به عنوان عضو پیشین برجام، تعهداتی داشت؟ اگر آری، آیا امریکا تعهدات خود را عمل کرد؟ اگر نه، چرا و چگونه میتواند از مکانیزمهای درون برجام بهره بجوید؟
این پرسش ساده خود گواه دشواری حقوقی است که امریکا در مسیر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران با آن مواجه است.
وانگهی پرسش مهمتری که این تصمیم امریکا برجسته میکند این است که چرا امریکا از طریق دوستان نزدیک خود یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا که هر سه اعضای کنونی برجام هستند به دنبال تمدید تحریم تسلیحاتی ایران نمیباشد؟
اینکه امریکا راسا به دنبال تمدید تحریم تسلیحاتی ایران است، آیا خود گواه آن نیست که پیشتر این موضوع را با سه کشور دوست خود مطرح ساخته ولی از جانب آنان مردود شناخته شده است؟
اولویت گمشده
افزون بر پرسشهای بالا، از سوی دیگر میدانیم که یک سال پس از خروج امریکا از برجام، ایران طی ۵ گام پی در پی از تعهدات برجامی خود کاسته است. در آخرین و مهمترین گام یعنی گام پنجم که پس از قتل سردار سلیمانی صورت گرفت، ایران تعهد خود به محدود نگهداشتن تعداد سانتریفیوژها، سقف غنیسازی و میزان ذخایر اورانیوم غنیشده را مطلقا کنار گذاشت. در عین حال ایران در هر ۵ گام اعلام داشت در صورت بازگشت دیگر اعضای برجام (ازجمله امریکا) به این توافق، ایران نیز به تعهدات خود بازخواهد گشت.
حال از امریکا باید پرسید آیا تمدید تحریم تسلیحاتی ایران مهمتر است یا گام پنجم ایران که کلیه تعهدات محدود کننده برنامه هستهای را به یک جا کنار گذاشته است؟ چگونه است که امریکا نگران خرید و فروش تسلیحات به ایران است ولی نگران تعداد سانتریفیوژهای ایران و میزان غنیسازی و اورانیوم ذخیره شده نیست؟ آیا امریکا اولویتهای خود را گم نکرده است؟ آیا این نشانی از آشفتگی و پریشان احوالی سیاست خارجی امریکا در برجام نیست؟
به شرحی که گفته شد، چنین تصمیمی از سوی دولت ترامپ، او را با انبوهی از پرسشهای بی پاسخ چه از سوی کشورهای عضو برجام، چه حزب رقیب و چه افکار عمومی مواجه میسازد. جای شگفتی نخواهد بود که این آشفتگی دولت ترامپ در برجام دستمایه انتقادات تند جو بایدن شود که در دولت اوباما معمار توافقی شد که «طولانیترین» مذاکرات تاریخ دیپلماسی نام گرفت و ترامپ با چرخش قلمی آن را ملغی اعلام کرد تا امروز نیازمند توسل دوباره به آن باشد.
پرسش مهم از ترامپ این است: آیا توافقی که بالغ بر دو سال با حضور ۶ کشور مهم جهان و تایید اتحادیه اروپا و موافقت شورای امنیت حاصل آمد «مطلقا» بد بود؟
تاریخ انتشار: ۷ می ۲۰۲۰ / اینترنشنال