تجدید رابطه تهران و ریاض؛ گرمشدن روابط یا قدرتنمایی چین؟
در فرض تکمیل حضور همه جانبه چین در خاورمیانه و همچنین در فرض جنگ احتمالی امریکا و چین، پکن پیشاپیش توانسته قلب تپنده نفت و گاز جهان را در تصرف خود در آورده باشد، موضوعی که به هیچوجه مطلوب امریکا نیست.
انتشار: رادیو فردا / ۲۱ مارس
خبر تجدید رابطه ایران و عربستان بمب خبری بود که انبوهی از واکنشهای داخلی و خارجی از جمله واکنشهای مثبت کشورهای منطقه و امریکا و واکنش منفی اسرائیل را به همراه داشت. چنین رویدادی در خور بررسی ژرف درباره ۷ سال قطع رابطه، دشواری های عادی سازی، آینده روابط تهران- ریاض و نقش چین در این روند و پیامدهای آن است.
۳ بار قطع رابطه: هر بار دشوارتر از گذشته
تهران و ریاض دو قدرت رقیب منطقهای هستند. با انقلاب اسلامی، عنصر تقابل ایدئولوژی شیعه سیاسی در تقابل اسلام غیرسیاسی عربستان قرار گرفت. نماد این وضعیت راهپیمایی حج است که سالانه با تدارک جمهوری اسلامی در موسم حج برگزار میگردد.
روابط تهران و ریاض محدود به رقابت باقی نمانده است. بالاتر از رقابت، مناسبات تهران و ریاض گاه منتهی به تنش شده تا جایی که تاکنون ۳ نوبت قطع رابطه رخ داده است. در نخستین بار، قطع رابطه برای ۴ سال از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶ در زمان شاه ادامه یافت. موجبات آن قطع رابطه گردن زدن یک زائر ایرانی در حج بود که خشم شاه را برانگیخت. بار دوم، رابطه دو کشور مجددا برای ۴ سال از ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰ قطع شد. موجبات این قطع رابطه حج خونینی بود که طی آن ۲۷۵ حجاج ایرانی به قتل رسیدند. اما، نوبت سوم، قطع رابطه از ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱ دوام یافت. شدت واگرایی این دوره را میتوان در ۷ سال قطع رابطه، جنگ نیابتی دو کشور (در عراق، سوریه، لبنان و یمن)، ۹ دور مذاکره فشرده طی ۲ سال برای تجدید رابطه و میانجیگری سه کشور عمان (۳ دور)، عراق (۵ دور) و سرانجام قدرت بزرگی دراندازه چین (۱ دور) دریافت.
با این توصیف، موجبات دو نوبت قطع رابطه پس از انقلاب به مراتب عمیقتر از موجبات قطع رابطه پیش از انقلاب بود. همچنان که موجبات قطع رابطه سوم و سپس تجدید رابطه سوم دشوارتر از نوبت دوم بود. با این حساب، آیا توافق به بازگشایی سفارتها در تهران و ریاض در این نوبت را باید صرفا برقراری کانال دیپلماتیک دانست یا گرم شدن مناسبات تهران و ریاض؟
تجدید رابطه یا گرم شدن مناسبات؟
دو روز پس از توافق بر تجدید رابطه تهران و ریاض، فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان، اعلام داشت که این گام «نباید به معنای رفع تمام اختلافات بین دو کشور تعبیر شود.» این گفته او خود گواه آن است که اختلافات میان دو کشور همچنان باقی است و دو سو فقط بر برقراری کانال دیپلماتیک توافق کردهاند.
صحنه دست دادن «سرد» علی شمعخانی با همتای سعودی خود در حالی که وزیر خارجه چین میان آن دو ایستاده بود، نیز گواه آن است که نمیتوان گرمی روابط را آنچنان که در دوره هاشمی و خاتمی با ملک عبدالله حاصل آمده بود، انتظار داشت.
به رغم حملات لفظی روح الله خمینی به آل سعود که گفته بود «اگر ما از [رژیم اشغالگر] قدس بگذریم، اگرما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، از آل سعود نمیگذریم»، نه تنها جمهوری اسلامی حج خونین را نادیده گرفت بلکه با معماری هاشمی رفسنجانی روابط گرمی بین دو کشور رقم خورد که شاید در تاریخ دو کشور بیسابقه بوده است. گرمی روابط تا آنجا بود که تهران و ریاض در ۱۳۸۰ توافق امنیتی مهمی با هم امضا کردند. عربستان قبرستان بقیع را برای شیعیان ایران گشود. امکان برپایی انواع نمایشگاههای صنایع و فروش کتاب در منطقه شیعه نشین طائف را برای ایران اجازه داد.
با وجود این، دوران طلایی ایران و عربستان پس از سقوط صدام که منجر به فعال شدن ایران در سپهر سیاسی عراق شد، کم کم رو به تیرگی نهاد. افزون بر آن، پروژه هستهای ایران همواره موجب نگرانی ریاض بوده و هست. خیزش شیعیان بحرین و یمن (حوثی) که مورد حمایت تهران بودند، تیرگی را به اوج رساند تا آنجا که با کرسی نشستن سلمان و انتصاب پسرش محمد بن سلمان به عنوان وزیردفاع، جنگی ویرانگر از مارس ۱۹۱۵ آغاز شد که برای یمن فقر و فاقه و برای عربستان خسارت بسیار به همراه داشت. در این جنگ، حوثی ها شکست نخوردند که هیچ، با توان موشکی وپهبادی خود بارها مراکز حساس عربستان را مورد هدف قرار دادند.
با این توضیح، آیا موجبات برهم خوردن روابط ایران و عربستان پس از دوره خاتمی – عبدالله ازبین رفته است که بتوان انتظار گرمی روابط تهران – ریاض را دراین دوره داشت؟
به سختی بتوان به این پرسش پاسخ مثبت داد. از یاد نباید برد که محمد بن سلمان خامنهای را هیتلر زمان دانسته بود. به نظر میرسد آنچه موجب شد دوکشور به تنش زدایی رضایت کنند، ۷ سال خسارت شان باشد که هر در دو را از نفس انداخته است. اما، دلیلی بر روابط گرم یافت نمیشود. اما، قطعا پیامدهای مثبتی بر این تنشزدایی متفرع خواهد بود که از آن جمله میتوان عادی سازی روابط تهران و بحرین را پیشبینی کرد.
۹ دور مذاکره و نقش چین نشان چیست؟
چنان که گفته شد، ۷ سال قطع رابطه و ۹ دور مذاکره طی ۲ سال و سرانجام توافق برای راهاندازی سفارتها خود گواه آن است که دشواریها میان دو کشورهمچنان باقی است. به عبارت دیگر، اگر نبود ثقل سیاسی کشور قدرتمندی مانند چین که روابط گرمی با تهران و ریاض دارد، شاید همین مقدار توافق نیز حاصل نمیآمد. در این میان، پرسش مهم نقشی است که چین برای نزدیک کردن ایران و عربستان ایفا کرده است. این پرسش از آن رو مهم است که پکن مگر در منازعات کره شمالی و غرب، هرگز نقش میانجیگر ایفا نکرده بود.
ایفای چنین نقشی میان ایران و عربستان بیش از آنکه نشان مثبت عادی سازی روابط تهران و ریاض باشد، نشان قدرتنمایی پکن در سپهر سیاست بینالملل است.
در حالی که امریکا اژدهای سرخ (چین) را تهدید بالفعل برای خود دانسته و وقوع جنگی سخت با چین را گمانهزنی میکند، نقشآفرینی دیپلماتیک چین درخاورمیانه نشان خوبی برای امریکا نیست. تردیدی نیست که نفوذ دیپلماتیک به منطقه خاورمیانه (که محدود به ایران و عربستان باقی نخواهد ماند) موجب خواهد شد که پکن تدریجا ثقل سرمایهگذاری و ازآن مهمتر ثقل نظامی خود را به خاورمیانه منتقل کند، منطقهای که به طور سنتی حوزه نفوذ امریکا بود و اینک جای خود را تدریجا به پکن میدهد.
با این حساب، در فرض تکمیل حضور همه جانبه چین در خاورمیانه و همچنین در فرض جنگ احتمالی امریکا و چین، پکن پیشاپیش توانسته قلب تپنده نفت و گاز جهان را در تصرف خود در آورده باشد، موضوعی که به هیچوجه مطلوب امریکا نیست.