بحرین خواستار براندازی جمهوری اسلامی شده است
به نوشته روزنامه معتبر «الشرقالاوسط»، شيخ خالد بن احمد آل خليفه، وزير خارجه بحرين، در صفحه «توييتر» خود نوشته بود که: وقت آن رسيده که شاهد "کنفرانس دوستان مردم ايران" باشيم. ( به نقل از کليه رسانه داخلی - ۱
در اقدامی تأمل برانگیز از سوی کوچکترین کشور خلیج فارس، اخیراً بحرین خواستار براندازی نظام جمهوری اسلامی شده است. به نوشته روزنامه معتبر «الشرقالاوسط»، شیخ خالد بن احمد آل خلیفه، وزیر خارجه بحرین، در صفحه «توییتر» خود نوشته بود که: وقت آن رسیده که شاهد “کنفرانس دوستان مردم ایران” باشیم. ( به نقل از کلیه رسانه داخلی – ۱ دی ۹۱)
از آنجایی که برای براندازی قذافی، کنفرانس «دوستان لیبی» و برای براندازی بشار اسد کنفرانس «دوستان سوریه» به منظور سامان دادند به اپوزسیون آنان با حضور جمع زیادی از کشورهای جهان برگزار شده بود، پیشنهاد وزیر خارجه بحرین، آشکارا درخواستی برای براندازی جمهوری اسلامی تلقی می شود.
بی تردید چنین موضعی از سوی وزیر خارجه بحرین مادام که تکذیب نشود، موضع رسمی آن کشور تلقی می گردد. بدین ترتیب کشوری در حد و اندازه بحرین که تا سال ۱۹۷۱ بخشی از خاک ایران به شمار می رفت، خود را در موقعیتی چنان تثبت شده می بیند که بدون واهمه از هرگونه عواقبی، خواستار براندازی رژیمی در حد و اندازه جمهوری اسلامی شود.
متعاقب انتشار این خبر رسانه های مکتوب ایران با «گستاخانه و بی شرمانه» خواندن این موضعگیری، حملات تندی را علیه بحرین به راه انداخته و خواستار واکنش شدید دولت شدند. اما وزارت خارجه جمهوری اسلامی از زبان سخنگویش تنها به همین حد بسنده کرد که «دوستان ایران، مردم بحرین» هستند. نه سفیر بحرین به وزارت خارجه احضار شد. نه یادداشت رسمی اعتراض آمیزی صادر شد و نه تظاهرات «خودجوشی» در برابر سفارت بحرین انجام پذیرفت.(مقایسه شود با یورش به سفارت انگلیس در پی درخواست لندن برای تحریم بانک مرکزی ایران)
پر واضح است که واکنش جمهوری اسلامی به توهین آشکار بحرین، به هیچ رو متوازن با حمله سنگین طرف بحرینی که کیان جمهوری اسلامی را تهدید به براندازی کرد، نبود. با این مقدمه چگونه است که جمهوری اسلامی از کنار چنین گستاخی بزرگی از سوی چنان کشور کوچکی، به راحتی گذشته است؟
ریشه های بحران میان تهران – منامه
۱- از زمان استقلال بحرین از ایران، منامه همواره جانب نوعی «رفتار احتیاط آمیز توأم با احترام» را نسبت به تهران نگه داشته بود. بدیهی است که کشوری چنین کوچک همواره خود را در تیررس آسیب جدی از سوی کشور بزرگی مثل ایران بداند. از این رو، در تنش میان ایران و عرب که هر از چندگاه بروز می کرده و می کند، بحرین همواره در آخر صف ایستاده بود نه آغاز آن.
اما در پی اعتراضات داخلی در بحرین که در ادامه «بهار عربی» به منامه رسید، جمهوری اسلامی رسماً و علناً جانب معترضان عمدتاً شیعه بحرینی را گرفت که در اعتراض به حکومت اقلیت سنی آل خلیفه دست به شورش زده بودند. در نتیجه این اعتراضات بنا به برخی آمارها تاکنون ۴۰ تن کشته و اعتراضات مردمی با استمداد از نیروی نظامی عربستان شدیداً سرکوب شده است.
۲- در حالی که کشورهای عربی به وِیژه عربستان نقش مهمی را در حمایت همه جانبه از اپوزسیون سوریه ایفا کرده اند، جمهوری اسلامی نیز متقابلاً به حمایت از اپوزسیون بحرین همت گماشت. در حالی که حمایت عربستان همسو با کلیه کشورهای عربی و اسلامی، ائتلافی از کشورهای منطقه را علیه بشار اسد به وجود آورد، امریکا و بسیاری از کشورهای غربی نیز این ائتلاف را مورد تایید قرار داده اند. چنین شد که اجلاس های متعددی تحت نام اجلاس «دوستان سوریه» برگزار گردید که برآیند آن تشکیل «ائتلاف ملی سوریه» است. اینک این ائتلاف به عنوان تنها نماینده مردم سوریه مورد شناسائی بیش از ۱۳۰ کشور جهان قرار گرفته و ارتش آزاد سوریه نیز فتوحات زیادی علیه بشار اسد حاصل کرده است.
بدیهی است برای جمهوری اسلامی از دست دادن بشار اسد، خسارت و زیان راهبردی به شمار می رود. حمایت از اپوزسیون بحرین، اندیشه راهبردی جمهوری اسلامی بود تا با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد: به قدرت رساندن شیعیان همسو با تهران در بحرین و کاستن از نفوذ عربستان در منطقه. در گمان جمهوری اسلامی، چنین راهبردی موجب تعدیل رفتار خصمانه ریاض علیه بشار اسد می شد.
ارزیابی موفقیت راهبرد تهران و راهبرد ریاض
به شرحی که گفته شد تهران و ریاض دو راهبرد ناهمسو را در دستور کار خود قرار داده بودند: حمایت ریاض از اپوزسیون سوریه (متحد تهران) و حمایت ایران از اپوزسیون بحرین (متحد ریاض). اما آیا موفقیت این دو راهبرد یکسان بوده است؟
نگاهی به وضعیت تثبیت شده بحرین (با مداخله عربستان) و وضعیت به شدت بغرنج بشار اسد (به رغم حمایت کامل تهران) اینک گواه آن است که جمهوری اسلامی نه در پیشبرد اهداف خود در بحرین کامیاب بوده و نه در سوریه.
حمایت از اپوزسیون بحرین: خطای استراتژیک
اگر دولت پادشاهی ایران به رغم اقتدار مطلق در خلیج فارس، مصلحت را در چشم پوشی از خاک بحرین و واگذاری استقلال به آن دانست (صرف نظر از اینکه آیا درست بود یا نه)، خطای استراتژیک جمهوری اسلامی آن گاه روشن می شود که تلاش بیهوده در حمایت از شیعیان مخالف آل خلیفه نمود. این خطا استراتژیک آن گاه محرز می شود که اپوزسیون شیعه بحرین، نه تنها اقبالی به حمایت تهران نشان نداد که برعکس حمایت جمهوری اسلامی را دلیل تشدید سرکوب شیعیان توسط دولت بحرین اعلام کرد.
این در حالی است که در سوریه وضع به کلی متفاوت بود. اپوزسیون سوریه با آغوش باز پذیرای حمایت های مالی- نظامی دیگر کشورها از جمله عربستان بود و در این مسیر از پذیرش هر گونه کمکی نیز ابائی به خرج نداد. نتیجه آن شد که حمایت جمهوری اسلامی از اپوزسیون بحرین، موجب سرکوب آن و حمایتش از بشار موجب تقویت اپوزسیون سوریه شد. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی در قماری دو سر باخت وارد شد که هم آینده روابط خود با منامه را و هم رابطه خود با اپوزسیون سوریه را خراب کرد. بدیهی است که در چنین قماری، برنده عربستان باشد که هم آل خلیفه را برای بقا در قدرت و هم اپوزسیون سوریه را برای به قدرت رسیدن مدیون خود کرده است.
پادشاه بحرین: ایران تهدید مشترک است
برای درک بیشتر گستاخی که بحرین در حق جمهوری اسلامی روا داشته و درک اینکه چنان موضعی از سوی وزیر خارجه بحرین تصادفی نبوده، همین بس که حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، نیز پیش تر اعلام کرده بود: ایران تهدیدی مشترک برای امریکا، اسرائیل و بحرین محسوب میشود. – سایت انتخاب و شیعه نیوز ۲۰ دی ۱۳۹۰-
پیشینه مناسبات جمهوری اسلامی با امریکا و اسرائیل بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه کشوری در اندازه بحرین خود را در عداد کشورهایی مثل امریکا و اسرائیل بداند که از سوی رژیم حاکم در تهران مورد تهدید امنیتی قرار می گیرند، بی درنگ زمینه سازی برای تشدید فشارها بر تهران است. چه جای اعتراض به استقرار ناوگان پنجم امریکا در بحرین وقتی جمهوری اسلامی بهانه کافی را به دست داده تا این کشور کوچک و آسیب پذیر با آغوش باز پذیرای حضور نظامی امریکا در خاک بحرین باشد!
نمونه هایی از مداخله در بحرین
۱- به دنبال تصمیم عربستان و بحرین برای تهیه طرحی جهت هماهنگی سیاسی و امنیتی این دو کشور در اردیبهشست ۹۱، مقامات تهران به این طرح که آن را «طرح الحاق بحرین به عربستان» عنوان کردند، واکنش نشان دادند. در واکنش به این طرح، مجلس ایران به شدت نسبت به عواقب آن در منطقه هشدار داد. حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان، با تاکید بر اینکه بحرین تا سال ۱۳۵۰ استانی از ایران بوده، گفت: «اگر قرار است اتفاقی در بحرین بیفتد، بحرین حق جمهوری اسلامی ایران است، نه عربستان.» در پی اظهارات نماینده زاهدان، علی لاریجانی، رییس مجلس، طرح دولتهای بحرین و عربستان را «بدوی» خواند و تاکید کرد: «بحرین لقمهای نیست که به راحتی از حلقوم عربستان پایین برود».
انتقادات نمایندگان ایران به اینجا ختم نشد. ۱۹۰ نماینده مجلس با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن این اقدام تاکید داشتند «با زور و فشار سیاسی نمیتوانیم ملتها را آرام کنیم و حمایت همهجانبه خود را از مردم شجاع بحرین و از استقلال و تمامیت ارضی این کشور اعلام میکنیم.» همچنین محمدکریم عابدی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس پیشنهاد کرد «در صورت پیگیری جدی موضوع الحاق بحرین به خاک عربستان، جمهوری اسلامی ایران به صورت جدی موضوع بازگشت بحرین به خاک ایران را پیگیری کند.»
در همین راستا بنابه درخواست شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از شرکتکنندگان در مراسم نماز جمعه در شهرهای مختلف برای برگزاری راهپیمایی اعتراضآمیز به «طرح آمریکایی الحاق بحرین به عربستان سعودی» دعوت به عمل آمد.
در چنین شرایطی، «سعود الفیصل»، وزیر خارجه عربستان، در واکنش به اعتراضات مقامات ایرانی عنوان کرد «آنچه بین ریاض و منامه روی میدهد، ربطی به ایران ندارد، حتی اگر این دو کشور تصمیم به تشکیل یکاتحادیه بگیرند.»- شرق ۳۰ اردیبهشت ۹۱-
۲- روزنامه کیهان به مدیر مسئولی حسین شریعتمداری نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این روزنامه در مقاله ای با عنوان « توطئه ناممکن سعودی ها؟، بحرین پاره تن ایران است» مورخ ۲۶ اردیبهشت ۹۱ نوشت: در پی برگزاری نشست اعضای شورای همکاری خلیج فارس در ریاض و توافق بحرین و عربستان سعودی برای الحاق بحرین به این کشور ناظران سیاسی با تاکید بر اینکه سقوط آل خلیفه نزدیک است اظهار داشتند که این طرح نشان دهنده این مسئله است که آل خلیفه برای کنترل اوضاع و مهار بحران داخلی ناتوان شده و به همین خاطر دست به دامن عربستان شده است…ناظران سیاسی با ناممکن خواندن توطئه مشترک آمریکا و عربستان اذعان کردند گرایش اکثر مردم بحرین این است بحرین بخشی از ایران است و به جای اینکه به عربستان ملحق شود باید به سرزمین اصلی خود یعنی ایران بازگردد.
۳- در جریان برپایی اجلاس عدم تعهد در تهران، تلویزیون جمهوری اسلامی رسوایی بزرگی از خود برجا گذاشت. مترجم مکررا انتقادات محمد مرسی، رییس جمهور مصر، از سوریه را با جایگزین کردن «بحرین» به جای آن ترجمه کرد. (مراجعه شود به مقاله ای از نویسنده با عنوان «ترجمه جمهوری اسلامی پسند چیست؟»)
سرکوب در ایران، سرکوب در بحرین، سرکوب در سوریه
جمهوری اسلامی در حالی به حمایت از اپوزسیون بحرین و اعتراض به سرکوب خشونت آمیز معترضان بحرینی پرداخت که خود به شدیدترین وجه ممکن مبادرت به سرکوب جنبش سبز نموده است. بنا به برخی آماردر نتیجه این خشونت ورزی در ایران متجاوز از ۷۰ نفر کشته و صدها نفر زندانی شده اند. رهبران جنبش سبز اینک بدون محاکمه برای بیش از ۷۰۰ روز در حبس خانگی قرار دارند. احمد شهید،گزارشگر ویژه سازمان ملل، تاکنون فهرست بلند بالایی از نقض سیستماتیک حقوق بشر را گزارش کرده است.
این همه در حالی است که از سوی دیگر جمهوری اسلامی از حکومت بشار اسد حمایت کرده است. اگر تعداد کشته شدگان در بحرین به ۴۰ نفر رسیده، تعداد کشته شدگان در سوریه بنا به اعلام سازمان ملل بالغ بر ۶۰ هزار نفر شده است.
با چنین دست آلوده ای در نقض حقوق شروندان ایرانی و حمایت از جنایات بشار اسد، بدیهی است که حمایت جمهوری اسلامی از اپوزسیون بحرین به زیان آنان تمام شود.
نتیجه:
معروف است که علی خامنه ای توصیه کرده سیاست خارجی جمهوری اسلامی مبتنی بر «عزت و حکمت و مصلحت» باشد. اینک که پادشاه بحرین ایران را تهدید تلقی کرده و وزیر خارجه اش خواستار براندازی جمهوری اسلامی شده، چرا شاهد واکنشی عزت مدارانه از سوی تهران نیستیم؟ کافی است رفتار جمهوری اسلامی با چنین توهین هایی را از سوی کشوری کوچک مقایسه کنیم با درخواست اخراج سفیر انگلیس و یورش به سفارت این کشور در تهران هنگامی که لندن خواستار تحریم بانک مرکزی ایران شد.
بدیهی است منامه هرگز قدرت تاثیرگذاری لندن را برای فشار اوردن بر تهران ندارد ولی واکنش ملایم نشان دادن به موضعگیری مقامات ارشد بحرینی، نیز در تعارض با سیاست عزت مدارانه ی مورد تاکید رهبر جمهوری اسلامی است.
اگر مصلحت و حکمت نیز اقتضا می کند تا تهران به تشدید تنش با بحرین (محل استقرار ناوگان پنجم امریکا) نپردازد، همان حکمت و مصلحت نیز اقتضا می کند که به تشدید تنش با امریکا نپردازد. نه امریکا و نه اسرائیل هیچکدامشان تاکنون علناً خواستار براندازی جمهوری اسلامی نشده اند. برعکس باراک اوباما در آغاز ریاستش گفته بود که دست دوستی به سوی تهران دراز می کند.
گستاخی بحرین چیزی نیست جز اطمینان این کشور از کاهش اقتدار تهران که در درون از اپوزسیون قوی خود در هراس است و از بیرون حلقه محاصره نظامی را پیرامون خود نظاره گر است. بدیهی است که در چنین شرایطی «مصلحت اجباری» اقتضا می کند که توهین بحرین«نادیده» گرفته شود.
حسین علیزاده – ۶٫۱٫۲۰۱۳
http://www.radiofarda.com/content/f3_bahrain_iran_conflict/24824830.htm