صفحه نخستیادداشت‌های فارسی

نامه ۱۵۴ مقام دولتی به خامنه‌ای: راهی برای تبدیل «حصر» به «قرنطینه»

محتوا و مضمون نامه‌ای که از سوی «مدیران ارشد» جمهوری اسلامی و نه «فعالان و کنشگران» سیاسی-اجتماعی به رهبر جمهوری اسلامی نوشته شده، حاکی از آن است که آنان تلاش دارند «راهی آبرومندانه» را به رهبر پیشنهاد دهند. این راه آبرومندانه چیزی نیست جز «تبدیل حصر به قرنطیه» در شرایط خانه‌نشینی که دولت به همه شهروندان پیشنهاد کرده است.

در ادبیات حاکم بر جناح تندروی جمهوری اسلامی، از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد با عنوان «سران فتنه» نام برده می‌شود. در پی اعتراض این سه تن به نتایج انتخابات مهندسی‌شده در سال ۱۳۸۸، آن‌ها از اسفند ۱۳۸۹، یعنی بیش از ده سال است که در حصر غیرقانونی به سر می‌برند.

اخیرا، جمعی از مدیران پیشین کشور در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی، خواستار تبدیل حصر آنان به قرنطینه خانگی شده‌اند. این درخواست به چه معناست؟

جهان پسا‌کرونا، چالشی بسان جنگ جهانی

باگذر زمان، آنچه ده سال پیش با ظهور «جنبش سبز»، چالش حاکمیت بود جای خود را به چالش‌های بزرگ‌تر از جمله چالش‌های اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی داده است. در این میان اما، ‌چالشی جدید نه تنها ایران بلکه نوع بشر را در سر‌تاسر این کره مسکون در معرض خطر قرار داده است: چالشی به نام کووید‌ـ۱۹ یا همان کرونا.

برای فهم ابعاد این چالش جهانی همین بس که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، آن را بزرگ‌ترین چالش بشریت پس از جنگ جهانی دوم دانسته است. کافی است به یاد آوریم که در جنگ جهانی دوم، بالغ بر ۷۰ میلیون انسان کشته شدند و اقتصاد جهان فرو ریخت و از میان این ویرانه، نظام بین‌الملل دستخوش تغییرات شگرفی شد.

در تاثیر شگرفی که ویروس مرموز کرونا بر نظام بین‌الملل بر جا خواهد گذاشت همچنین هنری کیسینجر، سیاستمدار برجسته آمریکایی، در مقاله‌ای که در نشریه وال استریت ژورنال منتشر شده است، به‌صراحت می‌گوید پیامدهای ویروس کرونا تا آن‌جاست که نظام بین‌الملل را تغییر خواهد داد.

برای فهم آنچه گوترش و کیسینجر به آن توجه دارند همین بس که در پی تمهیداتی که کشورها برای مهار شیوع کرونا به اجرا گذاشته‌اند و در نتیجه، نیمی از جمعیت ۷ میلیاردی بشر را ناگزیر به خانه‌نشینی کرده، نیاز به مصرف سوخت‌های فسیلی به‌شدت کاهش یافته است. این بدان معناست که اگر این وضعیت ادامه یابد، اقتصاد کشورهای صادر‌کننده نفت قطعا دچار آسیب جدی خواهد شد. در نتیجه این وضعیت، اقتصاد کشورهای متکی بر صنعت گردشگری (مانند ترکیه)‌ نیز به‌کلی آسیب خواهد دید. آسیب به اقتصاد نفت و گردشگری همچنین آثار و پیامدهایش را بر دیگر صنعت‌ها بر جا خواهد گذاشت.

نتیجه بلافصل کاهش درآمدهای نفتی و گردشگری تنها دو پیامد از ده‌ها پیامد آن خواهد بود و احتمال بروز جنگ میان کشورها برای تامین منابع افزایش می‌یابد، همچنان که فروپاشی اقتصادی هر یک از کشورها چه بسا به بروز شکاف عظیم اجتماعی و سر باز کردن اختلاف‌های داخلی کشورها منجر شود. دور از انتظار نیست دولت‌هایی که نتوانند اقتصاد و معیشت مردم خود را تامین کنند یکی پس از دیگری سقوط کنند و گسست اجتماعی چه بسا به آشوب یا جنگ داخلی منجر شود. بدیهی است این وضعیت تیره‌و‌تار در صورتی است که رکود ناشی از بحران کرونا ادامه یابد.

ایرانِ پسا‌کرونا

با چنین نگاهی، وضعیت ایران چگونه خواهد بود؟ منهای کرونا، وضعیت گسست اجتماعی در ایران تا حد زیادی از پیش حاصل آمده است. رابطه مردم و حاکمیت به‌شدت دستخوش بی‌اعتمادی است. چرخ اقتصاد در اثر تحریم از یک سو و ناکارآمدی مدیریتی از سوی دیگر، عملا از کار افتاده است. این در حالی است که در اوج بحران کرونا، که چند هفته است در صدر اخبار جهان قرار دارد، خبرهایی از رویارویی نظامی ایران و آمریکا نیز به گوش می‌رسد.

در چنین وضعیت نگران‌کننده‌ای برای ایران، که حتی اگر دسترسی به درآمدهای نفتی داشت، به‌دلیل افت بهای نفت، درد چندانی از اقتصادش درمان نمی‌شد،‌ تاکنون جمعی از فعالان و کنشگران داخل و خارج، تعدادی از سناتورهای آمریکایی مانند برنی سندرز و جو بایدن و برخی مقام‌های سازمان ملل  خواستار کاهش تحریم‌های آمریکا علیه چند کشور از جمله ایران شده‌اند تا این کشورها بتوانند جدی‌تر با بحران کرونا مبارزه کنند.

اما به موازات این تقاضا، که دولت ترامپ تاکنون اجابت نکرده، تقاضای دیگری در داخل ایران از رهبر جمهوری اسلامی شده است تا به اقتضای شرایط حاد کشور، از رهبران جنبش سبز رفع حصر شود. معلوم نیست علی خامنه‌ای این درخواست را که از سوی ۱۵۴ تن از مقام‌های عالی‌رتبه کشور مطرح شده است، اجابت خواهد کرد یا نه.

تبدیل حصر به قرنطینه

محتوا و مضمون نامه‌ای که «مدیران ارشد» جمهوری اسلامی و نه «فعالان و کنشگران» سیاسی‌ـ‌اجتماعی به رهبر جمهوری اسلامی نوشته‌اند، حاکی از آن است که تلاش دارند «راهی آبرومندانه» به رهبر پیشنهاد دهند. این راه آبرومندانه چیزی نیست جز «تبدیل حصر به قرنطیه» در شرایط خانه‌نشینی که دولت به همه شهروندان پیشنهاد کرده است.

این مساله که نامه را مدیران ارشد (شامل وزیران، سفیران، استانداران، معاونان وزیران و نمایندگان مجلس) به رهبر نوشته‌اند و هیچ کنشگر سیاسی‌ـ‌اجتماعی در آن دخیل نیست خود گویای آن است که ایده کانونی این پیشنهاد بین مقام‌های کشوری شکل گرفته است، همان‌هایی که به‌اقتضای تجربه و دانش، از اوضاع خطیر کشور به‌خوبی آگاه‌اند. این وزیران، سفیران، نمایندگان و استانداران وضعیت گسست اجتماعی را چنان ژرف می‌بینند که نوشته‌اند: «در شرایط خطیر کنونی، باید بر جلب رضایت عمومی و تحکیم همبستگی اجتماعی تاکید و به‌سوی همدلی ملی حرکت کنیم.»

آنان با اشاره به وضعیتی که همگان از جمله علی خامنه‌ای تحت عنوان «حصر خانگی خودخواسته» در شرایط کرونا بدان گرفتار آمده‌اند، یادآور شده‌اند که خانه‌نشینی ما فارغ از «محرومیت از حقوق و آزادی‌های اولیه زیست انسانی از جمله ارتباط با دیگران» است؛ این یعنی حصر رهبران سبز محروم ساختن آنان از آزادی‌های مدنی است.

روشن است که این مضمون به‌طور تلویحی اشاره به نقض قانونی مدنی کشور دارد که هیچ فردی را نمی‌توان از حقوق و آزادی‌های مدنی محروم کرد مگر به حکم دادگاه، که چنین دادگاهی هرگز برای رهبران جنبش سبز برگزار نشد.

اما اشاره آنان به تجربه همگانی خانه‌نشینی اشاره زیرکانه‌ای است که خامنه‌ای بداند اگر بر ما، به‌رغم داشتن آزادی‌های مدنی، چنان سخت می‌گذرد که تحمل خانه‌نشینی را دشوار ساخته است، بر رهبران سبز چه رفته است که حتی گاه به هواخوری هم دسترسی نداشتند.

اما راه آبرومندانه این مدیران چیست؟ آنان خوب می‌دانند که خامنه‌ای در کدامین تله خودساخته فرو غلتیده است. اگر رهبران سبز را آزاد کند، در پاسخ به مردم چه دارد که چرا آن‌ها را در‌ بند کردی؟

از نگاه این مدیران، راه میانه و آبرومندانه آن است که «حصر» به «قرنطینه» تغییر محتوا داده شود تا خانه‌نشینی رهبران سبز نه به‌‌دلیل اراده حاکمیت بلکه به‌دلیل پروتکل‌های بهداشتی در شرایط کرونایی تفسیر شود. با چنین ترفندی آنان تلاش دارند خامنه‌ای را از بند تله‌ای که ده سال نتوانسته بگشاید نجات دهند تا بلکه پس از پایان شرایط ویژه کرونایی، با بازگشت رهبران سبز به جامعه، شاید یکی از زخم‌های عمیق نظام اندکی ترمیم شود.

البته باید توجه داشت که گسست اجتماعی در اثر توقف چرخ اقتصاد و ناکارآمدی مدیران و بحران‌های متعدد از جمله کرونا که شرح آن رفت، به وضعیتی منجر می‌شود که دقیقا صد سال پیش با کودتای ۱۲۹۹ سید‌ضیا و رضا‌خان، زمینه انقراض دولت فرسوده قاجار را فراهم آورد. اگر نیک بنگریم، اینک در سال ۱۳۹۹، ایران از زوایای بسیاری مانند ایران سال ۱۲۹۹ است.

تاریخ انتشار: ۶ آوریل ۲۰۲۰ / ایران اینترنشنال

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن