رمزگشایی از مفهوم فتنه درسخنان بشار اسد و خامنهای
به نظر میرسد خاورمیانه، تجربه دهه 80 میلادی بلوک شرق را در دومینوی سقوط کشورهای اروپای شرقی از سر میگذراند. این منطقه حساس اینک در تب تحولخواهی و تغییر میسوزد. آتش اعتراضات یکی پس از دیگری کشورهای غیر دمکراتیک منطقه را در نوردیده است. زبانه آتش اینک به سوریه متحد استراتژیک جمهوری اسلامی رسیده و طی دو هفته اعتراض (از 18 مارس) 130 تن کشته و تعداد زیادی زخمی در سوریه برجا مانده است. کمرنگ نشان دادن حوادث سوریه از یک سو و پررنگ کردن حوادث بحرین از سوی دیگر، تکرار مکرر سیاستهای دوگانه جمهوری اسلامی برای بار دیگر است.
به نظر میرسد خاورمیانه، تجربه دهه ۸۰ میلادی بلوک شرق را در دومینوی سقوط کشورهای اروپای شرقی از سر میگذراند. این منطقه حساس اینک در تب تحولخواهی و تغییر میسوزد. آتش اعتراضات یکی پس از دیگری کشورهای غیر دمکراتیک منطقه را در نوردیده است. زبانه آتش اینک به سوریه متحد استراتژیک جمهوری اسلامی رسیده و طی دو هفته اعتراض (از ۱۸ مارس) ۱۳۰ تن کشته و تعداد زیادی زخمی در سوریه برجا مانده است. کمرنگ نشان دادن حوادث سوریه از یک سو و پررنگ کردن حوادث بحرین از سوی دیگر، تکرار مکرر سیاستهای دوگانه جمهوری اسلامی برای بار دیگر است.
بشار اسد رییس جمهور سوریه در واکنش به حوادث کشورش اعتراضات را “فتنه” و “توطئه” خواند. او گفت: “سوریه امروز در معرض توطئهای بزرگ قرار دارد که سر رشته آن در کشورهای دور ( اشاره به امریکا) و کشورهای نزدیک ( اشاره به عربستان) و عوامل داخلی آنهاست…توطئهگران میان سه چیز خلط کردهاند: فتنه، اصلاحات و نیازمندیهای روزانه مردم”. بشار در حالی که از خود نمیپرسد که چرا باید مردمش از جان گذشته و در برابر گلوله دست به اعتراض بزنند، سادهلوحانه شعور مردم را نادیده گرفته و میگوید:” توطئهگران عدهای نقابدار را به در خانه مردم روانه کردند و یا با ارسال پیامک و بکار گرفتن اینترنت مردم را تحریک کردند تا به خیابانها بیایند… توطئهگران با داشتن سلاح اقدام به کشتن و تخریب اموال عمومی کردند.” سپس در حالی که بشار نیازمند آن است خود را مبرا از از کشتن مردم وانمود کند، اقدام به شهید دزدی کرده و میگوید:”خونهایی که از مردم (در درعا) ریخته شد… خونهای ما بودند. آنان برادران ما هستند و ما مسئول شناسایی مسببان این حادثه هستیم. ۳۰٫۳٫۲۰۱۱
سخنان اسد نکاتی را در برداشت که بازگو کننده ناتوانی او از درک اعتراضات است. در سخنان ۴۷۸۵ کلمهای او، تعداد استفاده از کلمات زیر، بازگو کننده فقدان درک درست او از ابعاد و علل اعتراضات است:
تحولات: ۴ بار
بحران: ۳ بار
توطئه (گر): ۱۰ بار
فتنه: ۱۴ بار
اصلاحات: ۳۰
آزادی: تنها ۱ بار
جالب اینکه وی در سرتاسر این سخنان هرگز از واژه “دمکراسی” و “حقوق بشر” و “آزادی بیان” استفاده نکرده و همانطور که آمار بالا خود گویاست وی تنها یک بار از واژه آزادی( حریه) در سخنان خود استفاده کرده است.
فتنه در سخنان رهبر جمهوری اسلامی
فتنه در لغت به وضعیتی گفته میشود که تشخیص حق از باطل دشوار میشود. رهبران خودکامه منطقه و دستگاه تبلیغاتی آنان از بکارگیری این واژه مقصود خاصی را پیگیری میکنند. آنان میخواهند به حامیان خود و جهانیان بقبولانند که اگر شاهد موج اعتراضات در کشور من میباشید این به دلیل التباس حق و باطل است که عدهای فریب خورده به دام دشمن افتاده ، راه حق را گم کرده و دست به شورش زدهاند. این برچسب ضرورتاً اما تلویحاً به معنای صدور مجوز برای هرگونه سرکوب معترضان (فتنه گران) است.
“فتنه” ، “دشمن” و “توطئه” سه کلید واژهای هستند که از قضا برای ایرانیان سخنی بسیار آشنایند. در پی ظهور و بروز جنبش سبز، جمهوری اسلامی (از رهبر گرفته تا امامان جمعه و رسانههای دولتی) یکپارچه، آن را فتنه ۸۸ و رهبران جنبش را سران فتنه نام نهادند. برای نمونه آیتالله خامنهای در دیداری از قم در سخنانی آتشین گفت: “دشمنان قصد داشتند با فتنهانگیزی این حضور پرشور (انتخابات ۸۸) را تحتالشعاع قرار دهند، اما، موفق نشدند و فتنه ۸۸ کشور را در برابر میکروبهای سیاسی واکسینه کرد…. فتنه سال گذشته که فتنه بزرگی بود و سالها بعد مشخص خواهد شد که چه توطئه خطرناکی در پشت آن نهفته بود.”( ۲۹ مهر ۸۹ در دیدار از قم)
فتنه بزرگ
“فتنه بزرگ” به دست ” میکروبهای سیاسی ” تعبیری نیست که فقط از رهبر جمهوری اسلامی صادر شده است. بسی جالب است که سیفالاسلام پسر معمر قذافی نیز در سخنان مفصلی که با تلویزیون دولتی لیبی داشت، معترضان را معتاد، اوباش و زندانیان فراری و اعتراضات مردمی را فتنه بزرگ (الفتنه الکبری) توصیف کرد. وی در همان مصاحبه گفت: “آنچه اتفاق افتاده، فتنه بزرگی است که تهدیدی است برای وحدت ملی لیبی” ۲۰٫۲٫۲۰۱۱
جالبتر اینکه اگر واژگان معمر قذافی و آیتالله خامنهای را مرور کنیم، بیتردید آمارهای مشابه آمار بشار اسد را به دست میدهد. هر ایرانی میتواند با کمک از حافظه شخصی خود به یادآورد آخرین باری که واژه “آزادی بیان” و “حقوق بشر” را از رهبر جمهوری اسلامی شنیده چه وقت بوده و صد البته همچنین به یادآورد که آخرین باری که واژه “دشمن” را از او شنیده است چه وقت بوده است؟
مدعای این مقاله، این نیست که برای جمهوری اسلامی، دشمنی وجود ندارد تا آیتالله خامنهای حق نداشته باشد آن را کراراً و مراراً به زبان آورد بلکه مدعای این مقاله از مقایسه قذافی و بشار اسد با خامنهای این است که مدار فکری این سه تن و امثال آنان فقط بر محور “دشمن شناسی” دور میزند و نه “دشمن تراشی”. به این مثال دقت کنید:
انتخاباتی در ایران انجام شد که مورد تشکیک سه تن از چهار نامزد انتخاباتی قرار گرفت. در پی اعتراضات گسترده مردم، نظام جمهوری اسلامی قریب به دو سال را پس از انتخابات با تنشی سخت سپری کرده که ابعاد آن بر همگان روشن است. فرض را بر این بگذاریم که نامزدهای معترض (موسوی، کروبی) در تشخیص خود مبنی بر تقلب در انتخابات اشتباه کرده بودند. آیا اگر جمهوری اسلامی در حد رفتار و منش افغانستان هنگامی که عبدالله عبدالله در صحت انتخابات ریاست جمهوری افغانستان تشکیک کرد و آزادانه با استفاده از حق “آزادی بیان” به اعتراض پرداخت، از خود شکیبایی نشان میداد تا نامزدهای معترض به انعکاس نظرات خود در رسانه ملی بپردازند، حوادث پس از انتخابات رقم میخورد؟ جمهوری اسلامی ایران قریب به دو ماه است چهار تن از افراد برجسته نظام خود را حتی بدون یک دادگاه نمایشی تحتالحبس قرار داده است. این رفتار از نابخردترین ناخردان گیتی بعید بود. از یاد نبریم که آیتالله هاشمی رفسنجانی در پیام تسلیت به مناسبت فوت پدر مهندس موسوی، وی را فردی “خدوم ، برومند و از خاندانی که خدمات شایسته به اسلام، انقلاب و میهن کرده است” نام برد نه سران فتنه. کدامین دهنکجی از چنین شخصیتی به تمامی اظهارات دوساله آیتالله خامنه ای بالاتر؟
عجب واژه فراخی است این “فتنه”. جمهوری اسلامی دو سال کوشیده تا اعترضات مردم خود را به منشأ خارجی نسبت دهد. اینک بازخورد ادبیات غیرفاخر جمهوری اسلامی به خود او بازگشته است. بنا به گفته پایگاه خبری تابناک به نقل از چند رسانه عربی، دفاتر دو شبکه تلویزیونی “الانوار ” و “الکوثر” در کویت که در حمایت از اعتراض شیعیان بحرینی برنامه پخش میکردند، به جرم ایجاد “فتنه” پلمپ شدند. سکوت معنیدار جمهوری اسلامی در برابر سرکوب معترضان در سوریه و سینه چاکی برای معترضان بحرینی، نشان بارز استانداردهای دوگانه این رژیم در برابر واقعیت یکسان است و آن اینکه موج تغییر و تحولخواهی در خاورمیانه آغاز شده است. جمهوری اسلامی را نیز از این تغییر گریزی نیست.
تاریخ انتشار:
۱۳ فروردین ۱۳۹۰ / ۲ آوریل ۲۰۱۱