قدرتنمایی سفیر چین در تهران؛ شعار بر باد رفته «نه شرقی، نه غربی»
برای درک وادادگی سیاسی جمهوری اسلامی به چین همین بس که تصور کنیم اگر به جای چین امریکا منشأ بروز این ویروس بود و اگر به جای چین اندک تردیدی درباره دادههای آماری امریکا وجود داشت، تا کنون چه جار و جنجالی که علیه امریکا برنخاسته بود. اما، نوبت به چین که رسید همان اندک انتقاد نرم سخنگوی وزرات بهداشت هم تحمل نمیشود.
قدرتنمایی سفیر چین در تهران؛ شعار بر باد رفته «نه شرقی، نه غربی»
آیا جمهوری اسلامی میتواند ادعا کند در سیاست خارجی خود استقلال کامل دارد؟ پاسخ مثبت به این پرسش، در واقع نکته کانونی چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی است که کسب استقلال را دستاورد انقلاب اسلامی می داند. مصداق اینکه اینک ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی دولتی مستقل است به وفور در سخنان رهبر کنونی و پیشین جمهوری اسلامی دیده میشود. آنها دولت قاجار را مرعوب روسیه، رضا شاه را دست نشانده انگلیس و محمدرضا شاه را نوکر امریکا میدانند.
علی خامنهای در اهمیت استقلال سیاسی به دست آمده در جمهوری اسلامی تا آنجا بر این موضوع تاکید دارد که «منافع ملی» را آن چیزی میداند که «هویت ملی» را آسیب نرساند. او میگوید: «آن چیزی که ظاهرش منفعت است، امّا باطنش با هویّت ملّی ناسازگار یا معارض است، در واقع منافع ملّی نیست؛ زیان ملّی است». او سپس به جوانان یادآور میشود که باید «مباهی به این هویت و استقلال باشند» و در ادامه میافزاید که: «جوانهای امروز ما، قدر استقلال را هم نمیدانند؛ خب جوان دانشجو از اوّل عمرش، در یک کشوری زندگی کرده که هیچ وابستگی سیاسی و عقیدتیای به قدرتهای خارجی نداشته؛ از اوّل، همیشه دیده که در مقابل قدرتهای خارجیای که دیگران جرئت نمیکنند بگویند «بالای چشمتان ابرو است»، جمهوری اسلامی ایستاده؛ این استقلال سیاسی است؛ این را از اوّل دیدهاند، [لذا] قدرش را نمیدانند؛ آن دورهای را که هر چه آمریکا میگفت و قبل از او هر چه انگلیس میگفت باید در کشور تحقّق پیدا میکرد، اینها درک نکردهاند».
چنین استدلالهایی در ادبیات رهبر جمهوری اسلامی به وفور دیده میشود. در نگاه او اگرهویت ملی مخدوش شود، هیچ انتفاعی مادی (مثلا اقتصاد شکوفا) ارزشی ندارد. او تصریح دارد که جمهوری اسلامی به دلیل برخورداری از هویت مستقل سیاسی خود میتواند در برابر قدرتهای خارجی بایستد؛ کاری که در گمان اوبسیاری از دیگر کشورها نمیتواند بکند.
« نه شرقی، نه غربی» به معنی توازن در سلطهناپذیری
همان گونه که گفته شد «استقلال» در معنایی که طی چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی از آن اراده میشود عبارت است از«سلطهناپذیری» وگرنه «دولت مستقل» در معنایی که جمهوری اسلامی اراده میکند در برابر «دولت مستعمره» نیست. برای مثال هند برای دوره درازی (۱۶۱۲–۱۹۴۷) به عنوان دولت مستعمره بریتانیا محسوب میگردید تا اینکه در سال ۱۹۴۷ از بریتانیا کسب استقلال کرد. ده ها کشور جهان را میتوان مثال آورد که مستعمره بودند و اینک دولت مستقل محسوب میگردند. ایران هرگز مستعمره کشور دیگری نبود. با این حساب، آنچه بر دولتهای قاجار و پهلوی به عنوان دولتهای «غیرمستقل» ایراد گرفته میشود، چیست؟
در نگاه جمهوری اسلامی، دولت های پیشین ایران «نوکر» بودند اگر چه مستعمره نبودند. بسیار دیده شد که مقامات جمهوری اسلامی، کشورهای عربی را فاقد استقلال واقعی میدانند چرا که نمیتوانند در برابر تصمیم امریکا اعتراض کنند.
استقلال در این معنا عبارت است از رهایی از «سلطه و اقتدار» خارجی. مدعای جمهوری اسلامی این است که در ازای تمام هزینههای هنگفتی که بر ایران تحمیل کرده، این نظام بر خلاف قاجار و پهلوی رها از سلطه و اقتدار خارجی است.
اگر گذری به وزارت امور خارجه کنیم میبینیم که در ورودی آن شعار «نه شرقی، نه غربی» منقوش است. این شعار از بنیادیترین شعارهای دوران انقلاب بود. در این شعار رهایی از سطه شرق و غرب به طور یکسان مطرح شده است. بنا به مفاد این شعار تا هنگامی که کشوری تحت سلطه کشور دیگری (چه غرب باشد یا شرق) قرار گیرد کشوری مستقل تلقی نمیگردد.
به عبارت دیگر تمام اهمیت زایدالوصف استقلال سیاسی یک کشور در آن است که به طور«متوازن» در روابط خود «سلطهناپذیر» باشد. با این حساب آیا جمهوری اسلامی، اینک نظامی سلطهناپذیر است؟
تبعیض در دشمنی
جمهوری اسلامی به وضوح در دشمنی با امریکا به سر میبرد. ادبیات سیاسی انقلاب پر است از شعار «مرگ بر امریکا». این در حالی که پس از استقرار جمهوری اسلامی جز در سال های اول، مطلقا مخالفتی با روسیه و چین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دیده نمیشود. این وضعیت در پیش از جمهوری اسلامی معکوس بود. در آن دوران باب نقد ایدئولوژی و رفتار چین و شوروی مفتوح بود. اما، رسانههای رسمی مطلقا اجازه نقد امریکا را نداشتند. به عبارت دیگر، نظام پادشاهی و نظام جمهوری اسلامی هر دو گرفتار در «تبعیض در دشمنی» هستند؛ یکی دشمنی با مسکو به نفع واشنگتن و دیگری دشمنی با واشنگتن به نفع مسکو و پکن.
در اثبات این مدعا که در جمهوری اسلامی مطلقا اجازه نقد و اعتراض به مسکو و پکن را ندارد، میتوان دها مثال آورد. همین بس که هرگز دیده نشده، علی خامنهای ولو اندک انتقادی از سیاست چین و روسیه کرده باشد. به ویژه، این رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی با برگزیدن سیاست «نگاه به شرق» شدت بیشتری گرفت. مستند کردن این ادعا بحث مستوفایی را میطلبد. در اینجا تنها به یک نمونه بسنده میشود.
کرونا و امتناع نقد چین
موضوع محافظهکار شدن جمهوری اسلامی در نقد چین و روسیه تاکنون توجه بسیاری از صاحبنظران را برانگیخته و مقالات بسیاری در این خصوص نوشته شده است. اما، شیوع ویروس کرونا که اینک جهانیان را به چالشی بی بدیل مبتلا ساخته، نزدیکترین مثال است. با شیوع این ویروس در استان ووهان چین، هنگامی که کشورهای جهان پروازهای خود را به این کشور محدود کرده بودند، هواپیمایی ماهان نه تنها پروازهای خود را متوقف نکرد که از آن بدتر حمید عربنژاد رییس این شرکت به دیدار سفیر چین در تهران شتافت و تاکید کرد که این شرکت مایل است همکاری خود با چین را ادامه دهد. این موضعگیری او پیامدهای خطرناکی برای سلامت میلیونها ایرانی داشت و موجب شد که خانم شیرین عبادی، برنده صلح نوبل، خواهان اقامه دعوی از سوی نزدیکان قربانیان کرونا علیه شرکت ماهان شود. به رغم نقش بارز این شرکت در تهدیدی که اینک سلامت ایرانیان را هدف قرار داده، دستگاه قضایی ایران مطلقا تاکنون واکنشی نشان نداده است.
اما، نقش مخرب چین در لاپوشانی تهدیدی که نسل بشر را به خطر انداخته در زبان دکتر کیانوش جهانپور، سخنگوی وزرات بهداشت، بیش از هر فرد دیگری پدیدار شد. او با انتقادی نرم از چین گفت اطلاعات نادرستی که از چین مخابره میشد «شوخی تلخی با همه دنیا» بود. همین انتقاد کوچک واکنش و دلخوری سفیر چین در تهران را برانگیخت و موجب شد که برای دلجویی از او دو نهاد حاکمیتی به میان آیند.
عباس موسوی، سخنگوی وزرات خارجه، بلافاصله به تقدیر از نقش سخاوتمندانه چین پرداخت و گفت: «دولت و مردم چین پیشتاز مقابله با ویروس کرونا هستند و با سخاوت به کشور جهان کمک میکنند. شجاعت، تعهد و حرفه ای گری چین در مهار کووید- ۱۹ مستحق تقدیر است. در این شرایط سخت، ایران همواره ممنون چین است.»
اما، مهم تر از موضع وزارت خارجه، موضعگیری تندی است که اداره سیاسی سپاه پاسداران گرفت و طی آن سخنان دکتر جهانپور را «اظهارات غیرمسئولانه»، «حاشیهسازی»، «خلاف منافع ملی»، «بیجا» و «ادعای غیرکارشناسانه» و «تاسف برانگیز» خواند که سبب «دلخوری» سفیر و دولت چین شده است و تاکید کرد که باید ضمن دلجویی فوری از چین و «جبران این اظهارات بیجا»، بررسی «ابعاد پشت پرده احتمالی» این سخنان در دستور کار قرار گیرد.
برای درک وادادگی سیاسی جمهوری اسلامی به چین همین بس که تصور کنیم اگر به جای چین امریکا منشأ بروز این ویروس بود و اگر به جای چین اندک تردیدی درباره دادههای آماری امریکا وجود داشت، تا کنون چه جار و جنجالی که علیه امریکا برنخاسته بود. اما، نوبت به چین که رسید همان اندک انتقاد نرم سخنگوی وزرات بهداشت هم تحمل نمیشود.
برای اینکه باور داشته باشیم که سیاست خارجی جمهوری اسلامی سیاستی متوازن نیست همین بس که در یادآوریم مطلقا هیچ یک از مقامات جمهوری اسلامی تاکنون به رفتار فوق العاده خشن دولت چین با «مسلمانان ایغور» اعتراض نکردهاند. (مراجعه شود به «چگونه ظریف جنایت چین را نمیبیند؟») این وضعیت عینا در مورد روسیه نیز صدق میکند.
بنا به شرح مختصری که گفته شد پرسش اساسی این است که آیا جمهوری اسلامی میتواند مدعی شود که واجد سیاست خارجی کاملا مستقل است؟
تاریخ انتشار: ۱۲ آوریل ۲۰۲۰ / اینترنشال