«دفاع از حرم ۲»؛ جمهوری اسلامی ضلع سوم جنگ اوکراین؟
احتمال فروش پهپادهای ایرانی به روسیه و سفر ولادمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، به تهران و دیدار او با علی خامنهای این پرسش را دامن زده که آیا جمهوری اسلامی در حال غلتیدن در جنگ اوکراین است؟
این پرسش از آنجا درست است که دیدار همزمان پوتین و اردوغان از تهران به منظور صلح در سوریه موسوم به «روند آستانه» انجام شد. اما، آنچه خامنه ای در دیدار با پوتین بر آن دست گذاشت موضوعی فراتر از سوریه بود. او در حالی که از واژه جنگ (نه عملیات ویژه) برای آنچه در اوکراین میگذرد استفاده کرد و مدعی شد که «جمهوری اسلامی از اینکه مردم عادی دچار سختی شوند به هیچوجه خرسند نیست»، به ناگاه در حضور پوتین، مشروعیت جنگ اوکراین را مورد تایید قرار داد. او تا آنجا پیش رفت که جنگافروزی پوتین در اوکراین را اقدامی «پیشدستانه» دانست و با توصیف ناتو به عنوان «موجودی خطرناک»، به پوتین گفت که اگر او در اوکراین «ابتکار عمل» را در دست نمیگرفت «طرف مقابل با ابتکار خود موجب وقوع جنگ میشد».
مفهومی که خامنهای بدان اشاره دارد در حقوق بین الملل جنگ پیشدستانه (Preemptive War) نام دارد. در جنگ پیشدستانه، فرض بر فوری و قطعیبودن اصلِ تهدیدی است که باید از طریق اقدام به جنگ مرتفع گردد. خامنهای در یک موضعگیری همدلانه با پوتین، ناتو را تهدید فوری و قطعی برای روسیه دانست تا مجوزی برای جنگافروزی پوتین در اوکراین باشد.
در حالیکه مشروعیت چنین اقدامی از نظر حقوق بینالملل محل مناقشه است، علی خامنهای بهعنوان کشوری خارج از جنگ اوکراین خود را در مسند داوری نشانده و قطعی بودن حمله ناتو به روسیه را مفروض دانسته و آنگاه به پوتین این حق را داده که برای رفع چنان تهدید محتملی جنگ اوکراین را افروخته باشد.
به این ترتیب، علی خامنهای در کنار پوتین ایستاد که پیش از دستور حمله به اوکراین این اقدام خود را به استناد ماده ۵۱ منشور سازمان ملل «دفاع از خود» نامیده بود.
این در حالی است که در فاصله دو هفته از آغاز جنگ، مجمع عمومی سازمان ملل طی یک رایگیری، قطعنامهای را از تصویب گذراند که خواستار خروج «فوری» نیروهای روسیه از اوکراین شده و این تهاجم را «به شدیدترین نحو ممکن نکوهش» کرده بود. این قطعنامه با اکثریت ۱۴۱ رای مثبت از ۱۹۳ رای، در برابر ۵ رای منفی (روسیه، بلاروس، سوریه، اریتره و کره شمالی) به تصویب مجمع عمومی رسید. رای ایران در آن زمان ممتنع بود.
از اینرو، باید نتیجه گرفت که اظهارات اخیر خامنهای در دفاع از جنگ پوتین در مغایرت با رای ممتنع ایران درسازمان ملل قرار دارد. جالب است که بدانیم وزرات خارجه طالبان (که خود هویتی سیتزه جو دارد) در آغاز جنگ، ضمن اعلام «بیطرفی»، از دو سوی منازعه خواسته بود از طریق «گفتگو و روشهای مسالمت آمیز بحران را حل و فصل کنند.»
با این حساب، موضع اخیر خامنهای عملا به معنی خروج ایران از بیطرفی در جنگ اوکراین و دادن مشروعیت به پوتین در جنگ اوکراین تلقی می شود. اما، چرا چنین تغییری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی رخ داده است؟
ایران، پل پیروزی
تا پیش از جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی در صدر کشورهای جهان قرار داشت که چه از نظر تعداد یا تنوع آن بیشترین تحریم را متحمل شده بود. این تحریمها از زمان اوباما آغاز و تا زمان ترامپ به اوج خود رسید. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت امریکا، تحریمهای اعمال شده بر ایران را «تحریمهای فلجکننده» توصیف کرده بود.
اما، با آغاز جنگ اوکراین و تنها در مدت دو-سه ماه، روسیه زیر تحریمهایی به مراتب گستردهتر و متنوع تر از ایران قرار گرفت که موجب شد روسیه اینک مقام اول را در میان کشورهای تحت تحریم داشته باشد. با این توصیف، پوتین اینک در برابر خود دو جنگ را میبیند: جنگی خونین و فرسایشی در خاک اوکراین و جنگ اقتصادی برای بی اثر کردن تحریمها.
از سوی دیگر، تنها کشوری که اینک در جنگ اوکراین کنار روسیه ایستاده، بیلاروس است. پوتین به خوبی آگاه است که اگر این «انزوای استراتژیک» ادامه یابد، نخست مقاومت در برابر تحریمها را و سپس جنگ اوکراین را میبازد؛ جنگی که روزانه یک میلیارد دلار هزینه برای او دارد.
برای دور زدن تحریمها، راه روسیه از دریای بالتیک و دریای سیاه عملا مسدود است. راه چاره استفاده از کریدور ایران تا خلیج فارس است. استفاده از همین مسیر، در کوران جنگ جهانی موجب شد ایران «پل پیروزی» نام بگیرد. از طریق این کریدور بود که متنفقین (امریکا و بریتانیا) کمکهای تسلیحاتی، غذایی و دارویی را به شوروی گسیل داشتند تا بتواند در برابر آلمان هیتلری مقاومت کند.
اینک و پس از ۷۷ سال از جنگ جهانی دوم، روسیه در وضعیت مشابه قرار گرفته تا بتواند از طریق کریدور ایران به آبهای خلیج فارس و از آنجا به آبهای آزاد دست یابد. با این حساب ایران برای بار دیگر پل پیروزی برای مسکو شده است. ورود اولین قطار روسیه از طریق قفقاز به مرزهای شمالی ایران در روزهای اخیر نشانه بهرهبرداری روسیه از کریدور ایران است.
اما، کریدور ایران برای دورزدن تحریم، تنها مطالبه روسیه از ایران نیست. روسیه از تهران ورود در جنگ اوکراین را نیز مطالبه دارد؛ همچنان که به گواهی نوار صوتی ظریف، ورود ایران در جنگ سوریه مطالبه آن زمان پوتین از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس بود.
در حالیکه در آغاز، جمهوری اسلامی حضور نظامی خود در سوریه را به «حضور مستشاری» تقلیل می داد، تدریجا با بالا گرفتن جنگ و ضرورت اعزام نیروی بیشتر به سوریه، علنیسازی حضور نظامی ایران در آنجا در دستور دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی قرار گرفت. در توجیه این حضور نظامی پرهزینه، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی آن را «دفاع از حرم» نامید.
اینک به نظر میرسد که با خواست روسیه، جمهوری اسلامی به عنوان سومین ضلع جنگ (در کنارروسیه و بیلاروس) در حال تدارک برای حضور نظامی در اوکراین است؛ موضوعی که ابتدا باید برای آن «حرم»ی یافت و بعد منتظر توجیه آن با عناوینی چون«دفاع از حرم ۲» بود.
مشروعیت دادن علی خامنهای به آتشافروزی پوتین در اوکراین و فروش پهپادهای ایرانی به روسیه که در جنگ به کار گرفته خواهند شد، شواهدی است که جمهوری اسلامی عملا موضع بیطرفی در جنگ اوکراین را کنار گذاشته است. گام بعدی میتواند اعزام نیروهای رزمی (اعم از ایرانی و غیر ایرانی) به صحنه نبرد در اوکراین باشد.
عدم اراده دولتمردان جمهوری اسلامی در احیای برجام از یک سو و صفآرایی آمریکا با متحدان عربش که در اجلاس جده با حضور جو بایدن و ۹ کشور عربی رخ داد، از سوی دیگر، شواهدی است که جمهوری اسلامی در مسیر سیاست «نگاه به شرق» کمکم در حال غلتیدن در جنگ اوکراین است.
تاریخ انتشار: ۲ مرداذ ۱۴۰۱ / ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۲ زیتون