آیا سه اجلاس مکه دستاوردی برای عربستان داشت؟
با پایان ریاست سه ساله ترکیه بر سازمان همکاری اسلامی، ریاست عربستان در حالی آغاز شد که این کشور خود را در تنشی بیسابقه با ایران در منطقه میدید. قطع رابطه تهران و ریاض کم نبود که در هفتههای اخیرکه صحبت از جنگی میان ایران و امریکا بود، تهران تهدید کرد اگر فروش نفت ایران دچار مانع شود، امنیت صادرات نفت از خاورمیانه و مشخصا خلیج فارس را بر هم خواهد زد.
در چنین فضایی به یکباره دو عملیات غافلگیرکننده که ابعاد شگفت فنی آن هنوز بر همگان پوشیده است، توجه جهانیان را به خود جلب کرد: حمله به تأسیسات نفتی عربستان در عمق خاک عربستان توسط پهبادهای حوثی که مسئولیت آن را برعهده گرفتند و انفجار در ۴ کشتی نفتکش در بندر فجیره (در خارج از خلیج فارس) که هیچ فردی مسئولیت آن را برعهده نگرفت.
گو اینکه ایران خواستار تحقیق مستقل در این خصوص شده ولی در شرایطی که ایران تهدید به تلافیجویی کرده بود، عربستان و امارات در کنار امریکا انگشت اتهام را به سوی تهران گرفتند.
تمهیدات عربستان برای اجلاسی موفق علیه ایران
در شرایط یادشده، عربستان با بهرهبردن از حق میزبانی خود برای ریاست چهاردهمین دوره سازمان همکاری اسلامی، تمهیداتی را بهکار بست که اجلاسی موفق را برای محکوم کردن ایران از طریق ابتکارهای زیر تدارک ببیند:
یکم: فراخوان برای اجلاس اضطراری «شورای همکاری خلیج فارس» و «اتحادیه عرب» یک روز پیش از اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی.
دوم: برگزاری هر سه اجلاس در ماه رمضان و مقارن با شب قدر که ارزش معنوی زیادی برای مسلمانان دارد.
سوم: تعیین شهر مکه، قبلهگاه مسلمانان، به عنوان محل برگزاری سه اجلاس.
چهارم: دعوت دیرهنگام از کشور قطر که عربستان و امارات و بحرین و مصر برای دو سال در قطع رابطه با آن بهسر میبرند. به عبارت دیگر عربستان در شرایط بغرنجی قرار گرفته بود که اگر از قطر دعوت نکند، یک عضو از اعضای «شورای همکاری خلیج فارس» و «اتحادیه عرب» را دعوت نکرده است و اگر دعوت کند، از کشوری دعوت کرده که هم اینک در قطع رابطه با آن است و آن کشور را به دلیل حسن روابط با ایران، برای دو سال است تحت محاصره دریایی، زمینی و دریایی قرار داده است. این در حالی است که اگر نبود راه امداد رسانی که ایران از طریق مرز دریایی خود بر قطر گشود، قطر از هستی ساقط شده بود. با این ملاحظات دعوت عربستان از قطر کار سادهای نبود ولی برای هدف بزرگتر یعنی تشدید انزوای ایران حاضر به دعوت از قطر شد، اما، دیر هنگام. (گفتنی است که قطر با قبول دعوت، از حضور در سطح سران امتناع کرد و نخست وزیر خود را به سه اجلاس اعزام کرد.)
پنجم: دعوت نکردن از رئیسجمهور ایران برای حضور در اجلاس سران اسلامی که اقدامی غیر سنجیده و مغایر پروتوکل بود.
گل به خودی
سازمان همکاری اسلامی نماد وحدت کشورهای مسلمان است. اما، قویاً میتوان باور داشت که ریاض از همان روز نخست ریاستش، با «کنار گذاشتن هوشمندی دیپلماتیک»، و با بهکار بستن «نگاهی ابزارگرایانه به این سازمان» ضربه بزرگی به خود و سازمان زده است.
توضیح اینکه هم اینک ریاض در قطع رابطه با تهران و دوحه بسر میبرد. اما، چگونه است که عربستان از قطر برای حضور در سه اجلاس دعوت به عمل میآورد ولی از ایران نه؟ این بهانه بزرگی به دست تهران خواهد داد که مدعی شود عربستان عرف و پروتکل این سازمان را نقض کرده است.
از سوی دیگر، تهران با اقدام هوشمندانه خود مبنی بر طرح امضای «قرارداد عدم تعرض» با کشورهای عرب خلیج فارس که با مخالفت آنان رو به رو شد، امتیاز اخلاقی مهمی را برای خود خرید.
به بیان دیگر، اگر عربستان هوشمندانه عمل میکرد با دعوت از تهران، یا ایران در اجلاس مشارکت میجست و محتملاً تنش کمی فرو مینشست یا ایران امتناع میورزید و عربستان مدعی میشد ایران راه تنشزدایی بین برداران مسلمان را مسدود کرده است. در این حالت توپ به زمین ایران افتاده بود. در حالی که اینک شرایط برعکس شده و توپ در زمین عربستان افتاده است.
موفقیت یا شکست سه اجلاس؟
روشن است که عربستان از تمام سرمایههای «عربی» و «اسلامی» خود بهره جست تا بتواند اقدام مؤثری علیه ایران به کار بندد. هدف از این سه اجلاس چه بود؟ و آیا عربستان در رسیدن به اهداف خود موفق شد؟
گفته شد عربستان در شرایطی تدارک سه اجلاس مزبور را فراهم آورد که تأسیسات نفتیاش و چهار نفتکش در بند فجیره در عملیاتی غافلگیرنه مورد هجوم قرار گرفتند. قابل پیشبینی بود که تدارک سه اجلاس در مکه در شب قدر همه برای این بود که مسئولیت این اقدام متوجه ایران باشد. آیا چنین شد؟
برای ارزیابی کافی است که به مقایسه بیانیه نهایی اتحادیه عرب از یک سو و بیانیه سازمان همکاری اسلامی از سوی دیگر بپردازیم. نگاهی به مفاد این دو بیانیه نشان میدهد که تفاوتی مشهود میان بیانیههایی دیده میشود که در فاصله یک روز تهیه و صادر شدهاند.
بیانیه اتحادیه عرب با ۱۰ بند با نام بردن مکرر از ایران در هر ۱۰ بند حاوی انتقادهای تند از نقش «بیثباتکننده» تهران در منطقه و در کشورهای عربی است. در این بیانیه از جمله «مداخلات ایران در امور داخلی کشورهای منطقه»، «شلیک موشکهای بالیستیک ساخت ایران به خاک عربستان»، «تداوم حمایت ایران از شورشیان حوثی»، «دخالتهای ایران در امور داخلی بحرین» و «مداخله ایران در سوریه» محکوم شده است.
در مقابل در ۱۲ بند بیانیه سازمان همکاری اسلامی مطلقاً هیچ نامی از ایران برده نشده است و فقط در بند پنجم «بدون» نام بردن از ایران حملات تروریستی اخیر به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، مردود شناخته شد. این در حالی است که ملک سلمان در سخنرانی افتتاحیه خود در شورای همکاری خلیج فارس از همان آغاز، اقدامات ایران نظیر «مداخله در امور داخلی دیگر کشورها»، «گسترش برنامه هستهای» و «به خطر انداختن آزادی حمل و نقل دریایی» را محکوم کرده بود. ولی این تصریح کلام او در بیانیه سازمان همکاری اسلامی مطلقاً بازتاب نیافت.
تفاوت فاحش از اجلاس ۱۳ تا اجلاس ۱۴
برای درک آنچه به زیان عربستان و به نفع ایران رقم خورد، فقط کافی است که بیانیه نهایی اجلاس سیزدهم سازمان همکاری اسلامی در استانبول را با بیانیه نهایی اجلاس چهاردهم در مکه مقایسه کنیم.
بیانیه اجلاس سیزدهم چنان تند و گزنده بود که حسن روحانی در مخالفت با آن، اجلاس استانبول را به نشانه اعتراض ترک کرد. بیانیه استانبول به ویژه در بندهای ۳۱، ۳۲ و ۳۳ با ذکر نام ایران به شدت اقدامات تهران در منطقه را محکوم کرد. از جمله بند ۳۳ بیانیه میگفت: «این سازمان دخالتهای ایران در امور داخلی کشورهای منطقه از جمله بحرین، یمن، سوریه و سومالی وهمچنین ادامه حمایتش از تروریسم را محکوم میکند.»
در کُند شدن کارد دیپلماسی عربستان در سازمان همکاری اسلامی همین بس که ریاض در اجلاس استانبول توانست نام حزبالله لبنان را در کنار داعش به عنوان یک سازمان تروریستی بگنجاند. اما، در اجلاسی که خود میزبان آن بود مطلقاً نه نامی از ایران برده شد و نه حزبالله. (برای مطالعه درباره بیانیه اجلاس سیزدهم مراجعه شود به «جمهوری اسلامی و شکست دیپلماتیک در سازمان همکاری اسلامی»)
چهار موتور محرک دیپلماسی عربستان
جایگاه عربستان چه به لحاظ میزبانی از مکه ومدینه، چه به لحاظ سرمایه نفتی و روابط حسنهای که با اغلب کشورهای جهان داشت بر کسی پوشیده نیست. این ویژگیها، قدرتی را برای ریاض به وجود آورده بود تا با بهره بردن از «دیپلماسی سازمانی» در چهار سطح، بسیاری از اهداف خود را پیش برد. این چهار سطح عبارت بودند از: «شورای همکاری خلیج فارس»، « اتحادیه عرب»، «سازمان همکاری اسلامی» و تا اندازهای «سازمان ملل».
اما، اگر اینک شاهد هستیم که عربستان حتی در اجلاسی که خود میزبان آن در مکه و در ماه رمضان است موفقیتی برای فشار بر ایران ندارد، باید باور داشت که چهار موتور محرک دیپلماسی عربستان «نیمسوز» شده است.
در سطح سازمان ملل نباید از یاد برد که بان کی مون، دبیرکل پیشین سازمان ملل، در خرداد ۹۵ (ژوئن ۲۰۱۶) فاش ساخت که به دلیل تهدید عربستان مبنی بر قطع کمک مالیاش به سازمان ملل، ناچار شده نام عربستان را از گزارش خود درباره مسئولیت ائتلاف سعودی در کشتن بیش از ۵۱۰ کودک یمنی و زخمی کردن ۶۶۷ کودک دیگر، حذف کند. این افشاگری دبیرکل به این معنی بود که ریاض با پول خود میخواست پرده بر جنایاتش در یمن بگذارد.
از سوی دیگر، چهار سال گیر کردن عربستان در باتلاق یمن اینک صدای اعتراض را به نمایندگان دمکرات و جمهوریخواه کنگره کشانده که خواستار قطع کمک نظامی امریکا به ریاض شدهاند.
همچنین تحریم دریایی، هوایی و زمینی قطر ضربه مهلکی بود که ریاض به شورای همکاری و اتحاد عربی زد.
از همه بالاتر، قتل فجیع جمال خاشقجی و ذوب کردن پیکر او، پرده از جنایتی هولناکی برداشت که بزرگترین ضربه حیثیتی را به این کشور زده است.
این همه و دلایلی بیش از این موجب شده تا چهار موتور دیپلماسی عربستان نیمسوز شود. بی دلیل نبود که اردوغان به عنوان رئیس پیشین سازمان همکاری اسلامی و حتی نخستوزیر او برای تسلیم ریاست سازمان به عربستان در اجلاس مکه حضور نیافتند و این مسئولیت در سطح نازلتر به وزیر خارجه ترکیه سپرده شد.
همچنین نباید از یاد برد که عراق به صراحت مغایرت خود را با بیانیه نهایی اتحادیه عرب ابراز داشت. همچنین باید خاطر نشان ساخت که کشورهای دوست عربستان مانند مصر و کویت و اردن مطلقاً در هیچ یک از سه اجلاس نامی از ایران نبردند.
نتیجه
مدعای این یادداشت این نیست که جمهوری اسلامی توانسته نقش سازندهای در منطقه بازی کند. بلکه مدعا این است که عربستان با رهبریتی که در دست بنسلمان اداره میشود، عملاً چهار موتور محرک دیپلماسی خود را نیمسوز کرده که نشان آن را در بیانیه چهاردهمین اجلاس سران اسلامی میتوان به وضوح دید.
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۹۸ / رادیو فردا