دسته‌بندی نشده

«نه جنگ، نه مذاکره» یعنی فرسایش ایران

آیت‌الله خامنه‌ای طی سخنانی در ۲۴ اردیبهشت ۹۸ بار دیگر بر مدل دوگانه خود تأکید کرد؛ مدلی مبتنی بر آنچه او پیشتر در ۲۲ مرداد ۹۷ گفت بود: «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.»

با توجه به این موضع او، سه پرسش به شرح زیر مطرح است:

یکم: گزاره او مبنی بر اینکه «جنگ نخواهد شد» را چگونه باید درک کرد؟ آیا این گزاره‌ای قطعی است یا صرفاً یک «گمانه‌زنی»؟

دوم: گزاره او مبنی بر اینکه «مذاکره نمی‌کنیم» آیا نشان «اراده‌ قطعی» اوست یا امکان تجدید نظر در آن وجود دارد؟

سوم: از آنجایی که جنگ یا مذاکره دو راه برون‌رفت از هر بحرانی محسوب می‌شوند، نتیجه باقی ماندن در وضعیت «نه جنگ، نه مذاکره» جز «فرسایش» اقتصاد و تمدن ایران است؟

«به توفیق الهی» جنگ نخواهد شد

آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی مرداد سال گذشته هیچ دلیلی مبنی بر «قطعیت» منتفی بودن جنگ اقامه نکرد. مبنای استدلال او صرفاً مبتنی بر «گمانه‌زنی» بود و بس. او چنین استدلال کرده بود که: «جنگی رخ نخواهد داد چرا که ما مثل گذشته هیچ وقت شروع کننده جنگ نخواهیم بود و آمریکایی‌ها هم حمله را آغاز نمی‌کنند چون می‌دانند که صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد زیرا ایران به هر متعرّضی، ضربه بزرگ‌تری وارد خواهد کرد.»

در این عبارت، ‌روشن است که او مبنای ارزیابی خود را «محاسبه‌گری» آمریکا از سود و زیان جنگ با ایران قرار داده و گمان داشته که آمریکا برای پرهیز از دریافت «ضربه‌ای بزرگ‌تر» مبادرت به جنگ نخواهد کرد. اینکه آیا جمهوری اسلامی توان وارد آوردن ضربه‌ای بزرگ‌تر را دارد خود محل تردید است. اما، از این گذشته، همین استدلال خود گویای آن است که اگر آمریکا دچار «خطای محاسبه» شده باشد، شبح جنگ منتفی نیست و امکان وقوع آن وجود دارد. تنها برای یک مثال ساده آیا خروج ترامپ از سازمان یونسکو ضربه‌ای به حیثیت فرهنگی آمریکا نبود؟ اگر پاسخ مثبت است او این اشتباه محاسبه را مرتکب شده است. با این احتساب چرا او در حمله به ایران دچار خطای محاسبه نشود؟

اما مهم‌تر از این استدلال، گفته اخیر خامنه‌ای است که منتفی بودن جنگ را منوط به «توفیق الهی» کرد. او گفت: «جنگی بنا نیست انجام بگیرد و به توفیق الهی انجام هم نخواهد گرفت.» او در ادامه گفت: «ما علاوه‌ی بر اراده‌ی قوی، توکّل به خدا را هم داریم.»

از این گزاره می‌توان باور داشت که او اراده نظامش را قوی می‌پندارد، ‌اما نمی‌توان باور داشت که ترامپ به خدا توکل ندارد. فقط کافی است به حمایتی که رهبران پرنفوذ مسیحیان تبشیری (اوانجلیکال) از ترامپ کرده و می‌کنند توجه شود. با حمایت سرشار اوانجلیست‌ها از ترامپ او نیز می‌تواند باور داشته باشد خدا با اوست.

«سم مهلک»

خامنه‌ای گفته که مذاکره «سم مهلک» است. آیت‌الله خمینی نیز قبول قطعنامه ۵۹۸ را «جام زهر» توصیف کرده بود. اما، مگر او جام زهر را ننوشید؟ آیا اساساً نامتصور است که خامنه‌ای نیز سم مهلک (یعنی مذاکره با آمریکا)‌ را بنوشد؟

اگر کسی پاسخ را منفی می‌داند باید به چند سال پیشتر باز گردد که رهبر جمهوری اسلامی پس از ۳ دهه دشمن دانستن آمریکا فرمان مذاکره (نرمش قهرمانانه!)‌ را صادر کرد و اندکی پس از تصویب برجام آن را «خسارت محض» توصیف کرد. اینک کسی تردید ندارد آنچه از او صادر شد نرمش (بخوانید مذاکره) بود ولی قهرمانانه نبود. با این توصیف، اگر او یک بار «مصلحت» را در مذاکره «اسلام ناب محمدی» با «شیطان بزرگ» دانسته بود، چرا برای دیگر باید منتفی باشد؟

از قضا او در یکی از سخنرانی‌هایش به این حقیقت اعتراف کرده که جمهوری اسلامی گاه دچار «مصلحت‌های موسمی» می‌شود. او در سخنرانی خود مورخ ۲ خرداد ۹۷ گفت: «انعطاف در مقابل این دشمن -به‌خاطر مصلحت‌سنجی‌های موسمی‌ای که خُب ما در یک مواردی داریم- تیغ دشمنیِ او را کُند نخواهد کرد، بلکه او را گستاخ‌تر خواهد کرد.»

حال اگر خامنه‌ای به اعتراف خودش برخی اوقات «مصلحت» را بر اصل «عدم مذاکره» با آمریکا مقدم شمرده و نتیجه منفی آن را نیز خود اعتراف داشته، آیا این جز نوشیدن سم مهلک است؟ اگر چنین است، چرا نباید باور داشت این مصلحت‌سنجی تکرارپذیر است؟

«نه جنگ، نه مذاکره» یعنی فرسایش اقتصاد ایران

گفته شد جنگ و مذاکره دو راه برون‌رفت از هر بحرانی است. حال فرض بگیریم که در شرایطی که اقتصاد ایران با فشارهای آمریکا و انفعال اروپا وارد دوره رکود شده، نه جنگی صورت بگیرد و نه مذاکره‌ای انجام شود. نتیجه آن چیست؟

نهایتاً شبح جنگ از سر ایران دور شده، اما،‌ آیا گشایشی برای اقتصاد تشنه ایران حاصل خواهد آمد؟ گرچه بررسی اقتصاد تحت تحریم ایران موضوع این یادداشت نیست ولی نگاهی به سخنان خامنه‌ای در مورخ ۲۴ اردیبهشت خو گویا اقتصاد شکننده ایران در وضعیت کنونی است. او در این سخنرانی دیگر مانند گذشته اقتصاد کشور را در وضعیت بدر و خیبر (بخوانید شکوفایی) توصیف نمی‌کند. او همچنین فرمان دور زدن تحریم‌ها را نمی‌دهد. در عوض در همین سخنرانی اعتراف دارد که: «خب امروز، مشکل عمده کشور فعلاً مشکل اقتصادی است. فشار بر مردم بخصوص طبقات ضعیف است، حتّی طبقات متوسّط هم تا حدودی زیر فشار هستند.»

در اعتراف به رکود حاکم بر اقتصاد کشور او می‌گوید: «مسئولین روی تعطیل ‌شدن کارخانه‌های تولیدی خیلی باید حسّاس باشند. گاهی خبرهایی می‌رسد که واقعاً خبرهای تلخی است؛ [مثلاً] فلان کارخانه معروف با محصولات زیاد، به خاطر یک مشکلی تعطیل می‌شود.»

او ساده‌انگارانه باور دارد که «یک چیزهایی هست که هیچ ربطی هم به مسائل هسته‌ای ندارد. اما، روی خباثت و بدجنسی، وارد کردن اینها را ممنوع کرده‌اند. خیلی خب، در داخل تولید کنیم.»

خامنه‌ای کارشناس اقتصاد آمریکا

شگفت‌انگیزتر از اینکه خامنه‌ای درک درستی از فرسایش اقتصاد ایران ندارد این است که او در گوشه‌ای از سخنان خود آمار و ارقامی را از وخامت اوضاع آمریکا بر زبان می‌آورد که گویی او کارشناس اقتصاد آمریکاست.

او در این سخنرانی می‌گوید: «آمریکا الان در درونِ خودش درگیر مشکلات بزرگ اجتماعی و اقتصادی و مانند اینها است؛…۴۱ میلیون آمریکایی دچار گرسنگی و نداشتن امنیت غذایی‌اند؛… چهل درصد ولادت‌ها در آمریکا نامشروع است. دو میلیون و دویست هزار زندانی در آمریکا وجود دارد که در دنیا بی‌نظیر است…هیچ جای دنیا، به نسبت جمعیّت، این همه زندانی ندارد. بالاترین آمار مصرف موادّ مخدر در جهان در آمریکا است… ۳۱ درصد تیراندازی‌های جمعی در دنیا در آمریکا اتّفاق می‌افتد.»

حتی اگر این آمارها درست باشند، آیا رهبر جمهوری اسلامی از گورخوابی و کلیه فروشی و رواج اعتیاد و رشد جرایم اقتصادی و اجتماعی و غیره در کشور خود آگاه است؟ آمریکا و متحدان منطقه‌ایش حتی اگر اراده برای جنگ با ایران نداشته باشند، دوگانه «نه جنگ، نه مذاکره» فرسایش اقتصاد ایران را دامن خواهد زد. نمونه برجسته آن ونزوئلاست.

تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۹۸ / رادیو فردا

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن