«ترجمه جمهوری اسلامی پسند» چیست؟
به دنبال رسوایی که در ترجمه سخنان رییس جمهور مصر در نطق افتتاحیه اجلاس عدم تعهد در تهران صورت گرفت(انتقاد شدید مرسی از سوریه، انتقاد از بحرین ترجمه شد)، صالحی وزیر خارجه اعلام کرده که «آقای ضرغامی گفتند تنها یکی از شبکهها در ترجمه دارای اشکال بوده که البته مسئولان آن شبکه مورد توبیخ قرار گرفتند». این در حالی است که هیچ نام و نشانی از خاطیان و توبیخی که با آن مواجه شده اند اعلام نشده است. در نتیجه این رفتار متعمدانه، شیخ نشین بحرین با احضار کاردار جمهوری اسلامی خواستار عذر خواهی رژیم از این اقدام عمدی شد.
بدین ترتیب به اذعان مقامات رژیم، نظامی با چنان هزینه سنگین برای این اجلاس (۶۰۰ میلیون دلار) کاملا «غیر تخصصی» عمل کرده است اگر اشتباه از مترجم صورت گرفته باشد چرا که در پخش مستقیم برای اجلاسی که نشانه «اقتدار نظام» (گفته نائب رییس مجلس) است می بایست بیشترین دقت ها صورت می گرفت تا غیر متخصص بودن عوامل دست اندرکار بر پرده آفتاب افکنده نشود.
اما اگر چنان اشتباه فاحشی نه از سر اشتباه بلکه به عنوان «روال معمول» در نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته باشد، آنگاه چنین نظامی متهم است که برنامه ای مدون برای فریب افکار عمومی دارد و در صورت افشا، مقصر آن کسی است که دیوارش کوتاه تر از دیگران است.
اینک پرسش این است که آیا ترجمه نادرست سخنان محمد مرسی، اقدامی غیرتخصصی بوده یا تعمدی آشکار؟
اهمیت پرسش فوق:
محمد مرسی و دبیرکل سازمان ملل، دو میهمان ویژه اجلاس تهران بودند چرا که چنین معمول است میهمانان ویژه در صدر سخنرانان هر اجلاسی و پیش از دیگران مباردت به ایراد نطق کنند که در مورد این دو تن نیز چنین شد.
اگر ترجمه سخنان رییس جمهور مصر ناشی از خطای مترجم بود، چگونه است که در مورد دیگر، اظهارات علی اکبر ولایتی (مشاور رهبر جمهوری اسلامی) نیز توسط دبیرکل سازمان ملل تکذیب شد؟ ولایتی در اظهار نظری از جایگاه و منزلت علی خامنه ای در نزد جهانیان مدعی شد که دبیر کل سازمان ملل در دیدارش با خامنه ای وی را «رهبر دینی جهان اسلام» خطاب کرده است؛ ادعایی که بی درنگ توسط سخنگوی دبیرکل سازمان ملل، تکذیب شد. به دنبال این رسوایی دفتر علی اکبر ولایتی مدعی شد فایل صوتی اظهارات دبیرکل موجود است ولی هرگز آن را منتشر نکرد.
مبالغه کردن در شأن و منزلت رهبر جمهوری اسلامی چیزی نیست که محدود به این مورد شود. پیشتر هم محمدی گلپایگانی ،مسئول دفتر خامنهای، با اشاره به دیدار نلسون ماندلا با خامنهای در تیرماه ۱۳۷۱ اظهار کرده بود که ماندلا «دو زانو و با ادب روی زمین نشست و آیشان را رهبر خود خطاب کرد.» این اظهارات نیز توسط رییس دفتر نلسون ماندلا، تکذیب و خندهدار توصیف شد. (جرس ۱۳ خرداد ۹۱)
بنابر این اهمیت پرسش فوق آنجاست که آیا در نظامی که متعمدانه دروغ در دهان شخصیت هایی همچون دبیرکل سازمان ملل و نلسون ماندلا می گذارد آیا در برگردان سخنان مرسی، خطا صورت گرفته یا تعمدی در کار بوده است؟ آیا آنگونه که رییس صدا و سیما موضوع را کم اهمیت جلوه داده آیا فقط یکبار و آن هم از روی خطا، سوریه اشتباهاً بحرین ترجمه شده است؟
ترجمه جمهوری اسلامی پسند
پاسخ پرسش فوق در روال معمولی است که مترجمان متعهد وزارت خارجه ایران به درستی بر آن عنوان «ترجمه جمهوری اسلامی پسند» نام نهاده اند. از آنجایی که نظام های مستبد اصولاً تاب و تحمل شنیدن حقایق را ندارند، ناگزیر اگر سخن درستی توسط مردمشان گفته شود سرکوب می گردند و اگر توسط دیگران گفته شود «برگردان نادرست» می شود تا دیکتاتور آنگونه بشنود که متوهمانه می اندیشد.
در چنین نظامی مترجم تا آنجا که می تواند باید سخنان تلخ شخصیت های خارجی را تلطیف و تنقیح کند و در مقابل سخنان دیکتاتور را هرچه رساتر برگردان کند. در چنین نظام فکری، ترجمه نه یک تخصص بلکه یک سرسپردگی است. بر این مبنا، مترجم نیز باید «ولایت پذیر» باشد. مترجم ناگزیر است، ضمیرYOU را «جنابعالی یا حضرتعالی» ترجمه کند. او ملزم است که به جای نام «اسرائیل» در هنگام ترجمه از معادل های مورد پسند جمهوری اسلامی مانند «رژیم اشغالگر قدس یا رژیم صهیونیستی» استفاده کند.
جالب تر اینکه اگر نوعی ارتباط بین واژه اسرائیل با قدس و صهیونیست وجود دارد، به مترجمان گوشزد می شود به جای «بهار عربی» از معادل «بیداری اسلامی» استفاده شود که هیچ ارتباط و تقاربی با یکدیگر در لفظ و معنا ندارند مگر در ذهن متوهم رهبران جمهوری اسلامی که رویدادهای خاورمیانه را بیداری اسلامی ملهم از انقلاب ۵۷ می پندارند.
این روال نامتعارف، آنگاه شور می شود که مترجمان را ملزم می کنند حتی به جای دولت فلسطین به رهبری محمود عباس، از معادل «گروه فتح» و به جای حماس از معادل «دولت قانونی فلسطین» در ترجمه ها استفاده شود تا ترجمه همان باشد که مذاق سیاسی جمهوری اسلامی می پسندند.(در این خصوص مراجعه شود به مقاله احمد هاشمی «اندر مصائب مترجم بودن در دولت ایران»)
اصولاً ترجمه با هدف «ذائقه پسند بودن برای نظام» یکی از وظایف مترجم است.در همین خصوص تجربه یکی از مترجمان پیشین وزارت خارجه شنیدنی است. وی می نویسد: « مثلا اگر در صداوسیما از فلان مقام گامبیایی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال پرسیده شود که چرا در این مراسم حضور پیدا کرده او پاسخ دهد که توسط سفارت ایران در بانجول برای شرکت در مراسم دعوت شدم و هزینه اقامت و بلیت رفت و برگشت و تور ایرانگردی من توسط دولت ایران پرداخت شد و البته امام را هم دوست دارم در این حالت قسمت اول مصاحبه کاملا حذف و در عوض در قسمت دوم که این مهمان به دوست داشتن «امام خمینی» اشاره میکند به تفسیر و توضیح و تاویل کردن و به قول فرنگیها بهparaphrase کردن میپردازند.» (همان مقاله)
تعمد در تحریف نه اشتباه لفظی
همانطور که برای هر یک از ما اتفاق می افتد که در کلمات متشابه دچار اشتباه لفظی شویم و مثلاً حسن را حسین یا زامبیا را گامبیا تپق بزنیم، بی تردید این خطا برای مترجم همزمان که تحت فشار روانی باید سخنان گوینده را درست بشنود، درست درک کند و در اندک زمانی درست معادل سازی کند بسیار محتمل تر است.
کذب سخن رییس صدا و سیما آنگاه محرز می شود که مثلا مترجم به جای ترجمه «سوریه» در سخنان مرسی، معادل «روسیه» را به دلیل تشابه لفظی شدید به کار می برد. در چنین صورتی اشتباه مترجم در حد یک «تپق زدن» ساده، قابل چشم پوشی و اغماض بود. اما معادل گزینی «بحرین» به جای سوریه آن هم در جایی که جمهوری اسلامی دامان سوریه را مبرا از جنایت و دامان بحرین را آلوده به آن می داند نمی تواند تپق زدن تلقی شود.
موید این سخن تحریف های دیگری است که در سخنان محمد مرسی رخ داد که همگی دلالت بر «برگردان نادرست عامدانه» دارد. در واقع نه چنان که ضرغامی گفت، خطا فقط یک بار در به کار گرفتن بحرین به جای سوریه نبود. اساساً در ترجمه سخنان مرسی اصل امانت داری مراعات نشد که برخی موارد آن عبارت است از:
– ترجمه نکردن سخنان مرسی در تجلیل از خلفای راشدین (نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در این خصوص محرز است)
– به کار گیری معادل«بیداری اسلامی» به جای «بهار عربی» (نگاه سیاسی جمهوری اسلامی در این خصوص محرز است)
– ملت مصر در سخنان مرسی «دانشجویان مصری» ترجمه شد (جمهوری اسلامی اکراه دارد مرسی را نماینده ملت مصر بداند)
– انقلاب سوریه، فتنه سوریه ترجمه شد ( مشابه آنچه جنبش سبز را فتنه ۸۸ می نامند)
در مواردی از این قبیل می توان تعمد در «واژگون سازی ترجمه» را محرز دانست. در این شرایط خبری کوتاه مبنی بر توبیخ عوامل ترجمه بدون نام بردن از خاطیان و نوع توبیخی که با آن مواجه شدند، خود مزید بر ادعای این مقاله است که آنچه در ترجمه سخنان مرسی رخ داد «ترجمه جمهوری اسلامی پسند» بود همچنان که سخن دروغ از زبان دبیر کل در توصیف خامنه به عنوان «رهبر جهان اسلام» فقط از مغز کسانی ترواش می کند که می پندارند رهبرشان در هنگام ولادت«یا علی» گفت.
حسین علیزاده – ۲۰۱۲ /۹/۱۰