رفتار دوگانه رهبر ایران در برابر سوزاندن قرآن و فیلم ضد اسلامی
http://www.radiofarda.com/content/f3_khamenei_on_antiislamic_film/24711953.html
واکنش به فیلم «معصومیت مسلمانان» ابعاد گسترده ای یافته است. تاکنون به چندین سفارت امریکا و کشور اروپایی حمله شده است و تنی چند از دیپلمات های امریکایی از جمله سفیر امریکا در لیبی کشته شده است. اما آنچه مهم است اینکه هیچ کدام از این واکنش های به تبعیت و فرمانبرداری از ولی امر مسلمین جهان در ام القرای اسلام صورت نپذیرفته است.(ام القرا یا مادرشهراسلامی تعبیری است که جمهوری اسلامی بر خود می نهد تا بدین وسیله خود را مرکز جهان اسلام وانمود سازد).
با تاخیری چند روزه و پس از یورش به سفارت امریکا در لیبی و یمن، علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی پیامی صادر کرد مبنی بر اینکه “متهم اول در این جنایت [اهانت به پیامبر]، صهیونیسم و دولت امریکا است”. وی مدعی شد که “پشت صحنهی این حرکت شرارت بار، سیاست های خصمانهی صهیونیسم و امریکا و دیگر سران استکبار جهانی است”.
فارغ از اینکه هیلاری کلینتون فیلم مزبور را “مشمئز کننده” توصیف کرده و علی خامنه ای نیز هیچ سندی بر دخالت این کشور در ساخت فیلم ارائه نکرده، پرسش این است که اگر رهبر جمهوری اسلامی احساس مسئولیت نموده تا این اقدام را محکوم کند چرا در مورد مشابه یعنی برای سوزاندن قران به دست کشیش امریکا هیچ پیام توبیخ کننده ای از سوی او صادر نشد؟
به بیان دیگر اگر عوامل ساخت این فیلم تاکنون ناشناس اند، در مورد کشیش مزبور که با اطلاعیه های از پیش صادر شده و با تصمیم راسخ مبادرت بر سوزاندن قران در کلیسای محل کار خود نمود، چرا رهبر جمهوری اسلامی مهر سکوت بر لب زد و پیامی در تقیبح آن اقدام صادر نکرد؟
اقدام کشیش امریکایی فردی بود
اقدام کشیش تری جونز در سوزاندن قران، اقدامی کاملاً فردی بود. دولت امریکا حتی به خاطر مخاطراتی که این اقدام برای اتباع امریکایی در جهان داشت، خواستاری خودداری وی از این اقدام شده بود.
چه بسا گفته شود که علی خامنه ای با علم بر اینکه دامن دولت امریکا از این اقدام فردی کشیش امریکایی مبراست، هیچ اطلاعیه ای صادر نکرد. در این صورت، چرا علی خامنه ای متهم این اقدام اخیر را امریکا دانسته است؟ چرا دولت امریکا باید در تحریک نکردن احساسات مسلمانان توسط کشیش مزبور جانب عقل و منطق را پیش بگیرد ولی در تهیه چنین فیلم مشمئز کننده ای (به قول هیلاری کلینتون) دست داشته باشد؟ آنچه مسلم است این که علی خامنه ای برای ادعای خود دلیلی ندارد. پس چرا مبادرت به صدور اطلاعیه اخیر خود کرد؟
دو دلیل پنهان
برای این اقدام رهبر جمهوری اسلامی دو دلیل پنهان وجود دارد: یکی موج سواری بر خشم برون ریخته مسلمانان و دیگری پوشش نهادن بر قطعنامه آخیر آژانس در محکومیت جمهوری اسلامی. بیان این دو، به شرح زیر است:
موج سواری بر خشم مسلمانان
موج اخیر حمله به منافع امریکا، به پرچم داری اسلام سلفی نه جمهوری اسلامی به راه افتاده است. اساسا دیر زمانی است که پس از فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی، توان چنین بسیجی از دست جمهوری اسلامی خارج شده است. علی خامنه ای مطلقا در جهان اسلام جایگاه رهبر پیش از خود را ندارد تا با صدور حکم مهدور الدم بودن برای سلمان رشدی، چنان موج وسیعی را در جهان اسلام دامن زند.
ناگزیز موج سواری بر خشم برون ریخته مسلمانان بهترین اقدامی بود که خامنه ای را واداشت با صدور اطلاعیه ای از قافله عقب نیافتاده و از آن مهم تر اینکه دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی چنین وانمود سازد که این موجب به فرمان ولی امر مسلمین جهان! وزیدن گرفته است.
کدام گواه بالاتر از این که روزنامه کیهان، تولید این فیلم را «فرصتی برای جمهوری اسلامی» دانسته و توصیه نماید که «جمهوری اسلامی میتواند نقش ویژهای ایفا کند و از ظرفیت به میدان آمده موجود برای ایجاد ارتباط فعال بین مراکز و گروههای اسلامی برای در میدان نگه داشتن آن تا رسیدن به نتیجه استفاده! کند». (کیهان ۲۵ شهریور ۹۱)
به بیان روشن تر، اگر چنین فیلمی در روسیه، چین یا ونزوئلا توسط همین تولیدکنندگان ساخته می شد، چون قرار نیست منافع این کشورها توسط جمهوری اسلامی به مخاطره افتد، هیچ گونه محکومیتی از سوی جمهوری اسلامی صادر نمی شد. معنای دیگر این سخن این است که جمهوری اسلامی حتی به پیامبر اسلام نیز «نگاه ابزاری» دارد.
اگر توهین به مقدسات اسلامی در امریکا یا انگلیس یا فرانسه اتفاق افتد ولو آنکه عوامل سازنده آن ناشناس باشند، باید از«ظرفیت های به میدان آمده» حتی اگر باعث و بانی آن مسلمان سلفی باشند، کمال استفاده را کرد. ولی اگر توهین به مقدسات اسلامی از سوی دوستان جمهوری اسلامی همچون روسیه و چین و ونزوئلا صورت باید زبان در کام گرفت.
برای مثال شاهد بودیم که در قضیه کشته شدن تعدادی مسلمان در میانمار، علی خامنه ای شخصاً به محکومیت این اقدام مبادرت کرد ولی در کشتار مسلمان ایغور در چین در ژوئیه ۲۰۰۹ مطلقا هیچ واکنشی از سوی جمهوری اسلامی صورت نگرفت مگر اطلاعیه ای بی رنگ و بو توسط وزارت خارجه.
نادیده انگاشتن قطعنامه آژانس
در حالی که در گرماگرم حمله به منافع امریکا، قطعنامه شدیداللحنی توسط شورای حکام آژانس اتمی علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به تصویب رسید، بی تردید هیزم افزودن علی خامنه ای بر آتشی که بر منافع امریکا افتاده، دو فایده مهم را همزمان به همراه دارد.
نخست اینکه افکار داخلی از تصویب قطعنامه ای شدیداللحن که ۳۱ عضو از ۳۵ عضو شورای حکام آژانس (از جمله چین و روسیه) به آن رأی مثبت داند، منحرف می شود. کافی است به حجم اخباری که از ایران پیرامون فیلم مزبور منتشر می شود نگاه شود تا دانسته شود کمتر توجهی به پیامدهای صدور قطعنامه مزبور توسط آژانس نمی شود. اساساً چنان مساله مهمی که با منافع ملی کشور گره خورده، در هاله ای از فراموشی قرار گرفته است.
دوم اینکه جمهوری اسلامی، ایالات متحده را در رأس تمامی دشمنان ها علیه خود می داند. هیزم افزودن بر آتش خشم برخی مسلمانان، نوعی انتقام گیری علیه امریکاست.
نتیجه:
نامه اخیر خامنه ای در محکومیت امریکا ، اقدامی است با نگاه ابزاری به مقدسات مسلمانان. پیامبر اسلام، ابزاری است برای جمهوری اسلامی که
اولا علی خامنه ای مدعی شود که رهبریت این خشم برون ریخته را او را رهبری می کند.
دوما توجه افکار عمومی را از تصویب قطعمنامه اخیر آژانس محروم سازد.
سوما با افزدون بر حس ضد امریکایی در سرتاسر جهان، به نوعی انتقام گیری علیه امریکا مباردت کرده باشد.
حسین علیزاده – ۲۰۱۲ /۹/۱۶