حماس، خامنهای، اسرائیل و پناهندگی سعید ملایی
آنچه موضوع سعید ملایی را با دیگر ورزشکاران ایرانی متمایز میکند این است که او با مصاحبههای افشاگرانه خود و گواهی دادن بر اینکه خود و خانواده اش تحت فشار برای شکست اجباری بوده قطعا حساسیتها را در داخل و خارج برانگیخته تا آنجا که افشاگریهای او میتواند دولت جمهوری اسلامی را بر سر دوراهی سخت و دشواری قرار دهد: یا قبول بازیهای ورزشی با اسرائیل یا تن دادن به مجازاتهای سخت و دشوار برای کلیت ورزش کشور.
سایت رسمی آیتالله خامنهای در مورخ ۱۰ شهریور ۹۸ (۱ سپتامبر ۲۰۱۹) نامه قدردانی و سپاسگزاری اسماعیل هنیه، رهبر حماس، از رهبر جمهوری اسلامی را منتشر کرد. در این نامه رهبر حماس از آیتالله خامنهای بابت «حمایت صریح» او از «مقاومت فلسطین در دیدار هیئت اعزامی حماس و اعلام آمادگی ایران برای تجهیز مقاومت به آنچه برای انجام وظیفه به آن نیاز دارد» تقدیر و تشکر کرد.
ارسال چنین نامهای از سوی رهبر حماس به رهبر جمهوری اسلامی چیز عجیبی نیست همچنان که انتشار آن نیز از سوی دفتر آیتالله خامنهای چیز عجیبی نیست. آنچه پرسشبرانگیز است اینکه تاریخ ارسال نامه هنیه به رهبر جمهوری اسلامی در هیچ یک از زبانهای سایت رهبری (فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه، اردو، اسپانیایی و روسی) مطلقا ذکر نشده و ناگزیر این تلقی را برای خواننده ایجاد میکند که این نامه باید در مورخ ۱۰ شهریور ارسال شده است. آیا چنین است؟
نامهای چهل روز پیشتر و انتشار آن اینک چرا؟
بنابه اعلام سایت آیتالله خامنهای، دیدار او با هیات اعزامی حماس به ریاست صالح العاروری در تاریخ ۳۱ تیر (۲۷ ژوئیه) یعنی چهل روز پیشتر از انتشار نامه صورت گرفته بود. بسیار بعید است که اسماعیل هنیه نامه قدردانی خود را با چنین فاصله درازی ارسال کرده باشد. این در حالی است که سایت رهبری در خبر دیدار هیئت اعزامی حماس در تاریخ ۳۱ تیر اشاره به نامهای از اسماعیل هنیه دارد. در این سایت نوشته شده «در ابتدای این دیدار آقای صالح العاروری نایب رئیس دفتر سیاسی حماس نامهی آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را تقدیم رهبر انقلاب کرد.»
با این توضیح دانسته میشود که اولا هیچ دلیلی از سوی هنیه برای چهل روز تاخیر در ارسال نامه به خامنهای وجود نداشت و ثانیا به گواهی سایت رهبری این نامه در روز دیدار هیئت اعزامی حماس به او تحویل داده شده است. ناگزیر باید «دلیل ویژه ای» برای انتشار دیرهنگام نامه هنیه آن هم پس از چهل روز وجود داشته باشد. آن دلیل چیست؟
جدایی سعید مولایی جودوکار ایرانی
در تاریخ ۹ شهریور (یک روز پیش از انتشار نامه هنیه) خبر مهمی رسانههای ایران و جهان را درنوردید مبنی بر اینکه سعید ملایی، ستاره جودوی ایران، که در مسابقات جودوی قهرمانی جهان به میزبانی ژاپن نماینده ایران بود، از بازگشت به کشور خودداری کرده و با حمایت فدراسیون جهانی جودو به آلمان رفته است. خبر جدایی یک قهرمان نامدار ایرانی به خودی خود خبر بزرگی بود ولی اولین مورد نبود. آنچه مهمتر است افشاگری است که او به عمل آورده و گفته تحت اجبار از سوی فدراسیون جودوی ایرانی تن به شکست اجباری داده تا در مرحله بعد با حرف اسرائیلی روبهرو نشود. او در مصاحبه های بعدی برملا ساخت که پیشتر نیز او در بازیهای دیگر برای تن دادن به شکست اجباری تحت فشار بود و سرانجام تصمیم گرفت با جدا شدن از تیم ایران هم اعتراض خود را علنی کند و هم مسیر ورزشی خود را در« بازیهای المپیک ۲۰۲۰ زیر پرچم ورزشکاران پناهنده المپیک» در هجرت ادامه دهد. او در مصاحبهای گفت هر درخششی از این پس داشته باشد به عشق ایران خواهد بود.
همانگونه که همگان میدانند تمارض یا تمرد یا تن دادن به باخت اجباری برای بازی نکردن با حریفان اسرائیلی، به قصه پر غصهای برای ورزشکاران ایرانی تبدیل شده که همگی به دستورهای اجباری رقتبار دولتی بوده و نه به میل ورزشکار. برای مثال در سال ۱۳۸۹ سعید سرلک، عضو تیم ملی جودو، با اعلام پناهندگی به آلمان فاش ساخت که در آن سال: «با وعده مسئولان فدراسیون، برای جلوگیری از محرومیت فدراسیون جودو، مصلحتی باختم تا دور بعد به نماینده اسرائیل برخورد نکنم.»
این وضعیت منحصر به رشته جودو نیست و در بسیاری از رشتههای ورزشی به ویژه کشتی بارها و بارها تکرار شده است تا آنجا که حساسیت فدراسیونهای جهانی کشتی و جودو و.. برانگیخته و به احتمال زیاد پیامدهای دردناکی برای ورزش ایران در پی خواهد داشت. آنچه موضوع سعید ملایی را با دیگر ورزشکاران ایرانی متمایز میکند این است که او با مصاحبههای افشاگرانه خود و گواهی دادن بر اینکه خود و خانواده اش تحت فشار برای شکست اجباری بوده قطعا حساسیتها را در داخل و خارج برانگیخته تا آنجا که افشاگریهای او میتواند دولت جمهوری اسلامی را بر سر دوراهی سخت و دشواری قرار دهد: یا قبول بازیهای ورزشی با اسرائیل یا تن دادن به مجازاتهای سخت و دشوار برای کلیت ورزش کشور.
گزینه اول از نظر حقوق بینالملل تن دادن به «شناسایی دوفاکتو»ی اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی است که نزدیک به چهار دهه از آن در میادین ورزشی به انواع حیلهها سرباز زده و گزینه دوم ناگزیر خیل اعتراضات را در درون کشور برمیانگیزد. از آنجایی که جمهوری اسلامی میخواهد همچنان راه دوم را برگزیند ناگزیر توجیهی باید اندیشد. کدام توجیه بهتر از نامه تقدیرو تشکر اسماعیل هنیه به رهبر جمهوری اسلامی که در آن نوشته «خدای بزرگ را سپاسگزارم که وجود شما را به ما ارزانی داشت و از او میطلبیم که نعمتهایش را بر شما عنایت فرموده و بلاهایش را از شما دور بدارد و شما را از حیله و مکر دشمنان ظالم و مستبد در امان بدارد.»
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۹۸ / رادیو فردا