نخستین سیگنالهای تهران برای مذاکره با دولت ترامپ
راهبرد «نه جنگ- نه مذاکره» از اساس ریلگذاری نادرست بود. در دنیای دیپلماسی مَثل معروفی است که «جنگ زمانی آغاز میشود که دیپلماسی پایان یافته باشد». این بدان معناست که دو کشور هرچند متخاصم (برای مثال کره شمالی و آمریکا که یکدیگر را به حمله هستهای تهدید میکردند) تا زمانی که روزنهای برای مذاکره داشته باشند توسل به جنگ را وا مینهد. از قضا در مثال آمریکا و کره شمالی آشکارا شاهد بودیم که ترامپ در صحن علنی مجمع عمومی تهدید کرد که «کره شمالی را به طور کامل نابود میکنیم». اما،
اندکی پس از خروج آمریکا از برجام، آیتالله خامنهای راهبرد خود را در برابر دولت «بدعهد» ترامپ چنین اعلام کرد: «نمیجنگیم و مذاکره نمیکنیم».
این راهبرد بسیاری پیش از آن بود که آمریکا کلیت سپاه پاسداران را به عنوان سازمانی تروریستی شناسایی کند. پس از این مرحله قاعدتاً رهبر جمهوری اسلامی باید بر راهبرد خود مُصرتر باشد. اما، آیا چنین است؟ آیا او «مطلقاً» باب مذاکره با آمریکا را مسدود کرده است؟
راهبردی نادرست از آغاز
راهبرد «نه جنگ- نه مذاکره» از اساس ریلگذاری نادرست بود. در دنیای دیپلماسی مَثل معروفی است که «جنگ زمانی آغاز میشود که دیپلماسی پایان یافته باشد». این بدان معناست که دو کشور هرچند متخاصم (برای مثال کره شمالی و آمریکا که یکدیگر را به حمله هستهای تهدید میکردند) تا زمانی که روزنهای برای مذاکره داشته باشند توسل به جنگ را وا مینهد. از قضا در مثال آمریکا و کره شمالی آشکارا شاهد بودیم که ترامپ در صحن علنی مجمع عمومی تهدید کرد که «کره شمالی را به طور کامل نابود میکنیم». اما، هم او اینک دو بار به گفتگو با رهبر کره شمالی رفته وبه جای توصیف پیشینش از او به عنوان «مردک موشکی» اینک با زبان تحسین و تمجید از او سخن میگوید. امروز دو کشور به وضوح از جنگ فاصله گرفتهاند صرفاً به یک دلیل ساده: امکان مذاکره.
راهبرد نه جنگ- نه مذاکره را یا باید از آغاز طراحی نادرست خامنهای دانست یا باید سخنی برای مصرف داخلی و حفظ آبرو. هر یک باشد به نظر میرسد که جمهوری اسلامی اینک در حال ارسال نخستین سیگنالهای مذاکره با آمریکا است. اما، از روزنهای کوچک.
روزنههای کوچک برای مذاکرات بزرگ
گفتیم ترامپ و کیم جونگ اون زمانی تا سرحد تهدید هستهای یکدیگر پیش رفتند و زمانی دیگر به گرمی دستان یکدیگر را فشردند. این درجه از تغییر لحن و رفتار دو کشور از کجا آغاز شد؟
در فوریه ۲۰۱۸ بود که رهبر کره شمالی هیئت ورزشی کشورش را به سرپرستی خواهرش به المپیک زمستانی که در کره جنوبی برپا میشد، ارسال کرد. در قاب تصویری که آن روز گرفته شد، خواهر رهبر کره شمالی، رئیسجمهور کره جنوبی و مقاماتی از کاخ سفید در فاصله چند متری در جایگاه ویژه مقامات دیده میشدند. این لحظه کوتاه موجب مذاکرات بزرگ بعدی بین ترامپ و کیم جونگ اون را رقم زد.
خواهر رهبر کره شمالی از میزبانی و میهماننوازی کره جنوبی تشکر کرد. کره جنوبی مشترکات تاریخی دو کشور را برجسته کرد. مقدمات برای دیدار رئیسجمهور کره جنوبی و رهبر کره شمالی در نقطه صفر مرزی فراهم شد. دو کشور راه دوستی را برجسته کردند. کره شمالی آمادگی خود را برای خلع سلاح هستهای اعلام کرد. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا به پیونگ یانگ رفت و دو بار با رهبر کره شمالی دیدار کرد. رئیس دستگاه امنیتی کره شمالی و از نزدیکان کیم جونگ اون، با سفر به واشینگتن نامه شخصی رهبر خود را در کاخ سفید به ترامپ تحویل داد. و سرانجام موجبات دیدار ترامپ و کیم جونگ اون فراهم شد؛ آن هم دوبار.
اگرچه هنوز نتیجه ملموسی حاصل نیامده، اما، جهان از یک جنگ هستهای فاصله گرفته است. این در حالی است که کره شمالی بدون دادن امتیاز بزرگی عملاً قطار تحریمهای پی در پی آمریکا را متوقف کرده است. همه این ها از یک روزنه کوچک: یک رویداد ورزشی.
تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا
در حالی که ظریف برای حضور در کنفرانسی به نیویورک سفر کرده دو اظهار نظر عجیب را بر زبان آورده است:
یکم: هنگامی که از او درباره تهدید فرمانده نیروی دریایی سپاه درباره بستن تنگه هرمز پرسیدند، پاسخ داد که در این خصوص اظهار نظر نمیکند چرا که «این مسئله را باید بخش نظامی تصمیمگیری کند.» تعجبآور بودن این موضع او از آن روست که پیش از موضعگیری اخیر فرمانده نیروی دریایی سپاه درباره بستن تنگه هرمز، این روحانی بود که در ژوئیه ۲۰۱۸ در سفرش به سوئیس تهدید به بستن تنگه هرمز کرده بود و متعاقب آن خامنهای در دیدار با سفیران و مقامات وزارت خارجه در جلسهای که ظریف نیز در آن حضور داشت، موضع روحانی در بستن هرمز را «رویکرد نظام» دانست و خطاب به جمع دیپلماتهای حاضر از جمله ظریف گفت: «وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیسجمهور است.»
دوم: برخلاف موضوع بالا که در حوزه وظایف محوله به ظریف قرار دارد ولی او از آن طفره رفته است، اظهار عجیب دیگر او پیشنهاد تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا است. او گفته که این اختیارات را دارد تا در چنین موضوعی با آمریکا «مذاکره» کند. آنچه موجب شگفتی در این خصوص است به شرح زیر عبارت است از دو نکته:
الف) تاکنون ظریف قوه قضائیه را مستقل از دولت میدانست. چگونه است که او اینک به نیابت از قوه قضائیه مدعی است که اختیارات مذاکره با آمریکا در این خصوص به او «واگذار» شده است؟ آیا این جز آن است که تصمیمگیری در خصوص «مذاکره» محدود [بخوانید روزنهای کوچک] از سوی مقامات بالا [بخوانید رهبر] و بر خلاف راهبرد نه جنگ- نه مذاکره خامنهای، اینک به او داده شده است؟
ب) اگر این تصمیم تهران از سوی برخی در ایران و یا ناظران آمریکا و بینالمللی به «نرمشی» دیگر در برابر آمریکا تعبیر شد، ظریف از پیشتر راه گریز را تعبیه کرده است. او گفته این اختیار را دارد که تبادل نازنین زاغری (تبعه ایرانی- بریتانیایی) را پیشنهاد دهد. اما، از آنجا که شهروند ایرانی را در حبس در بریتانیا ندارند، پیشنهاد تبادل زاغری با «نگار قدس کنی» را که در استرالیا به جرم نقض تحریمهای آمریکا زندانی است، داده است. با این ترفند او خواهد گفت موضوع تبادل، نه روزنهای برای گفتوگو با آمریکا بلکه موضوعی برای گفتوگو با بریتانیا و استرالیا نیز هست.
نخسین سیگنالها برای مذاکرات با ترامپ
گفته شد تنش آمریکا و کره جنوبی از روزنه کوچکی یعنی یک رویداد ورزشی رو به فروکش نهاد. نباید تردید کرد اختیارات واگذار شده به ظریف برای طرح تبادل زندانیان دو طرف، عیناً روزنهای کوچک است که بالقوه ظرفیت مذاکرات بزرگی را در خود دارد به شرط آنکه این «تماس» اولیه بین تهران-واشینگتن برقرار شود. اگر خامنهای با «ابتکار برقراری تماس با آمریکا» مخالف بود هرگز قوه قضائیه چنین اختیاراتی را به ظریف واگذار نمیکرد.
با این توصیف، آیا این نشانی از نرمشی دیگر است؟ محتملاً آری. در حالی که روحانی گفته «ما هم اهل جنگیم و هم اهل مذاکره»، خامنهای گفته بود «نه جنگ، نه مذاکره». از اینرو، ناگزیر اینک باید تغییری در رویکرد خامنهای رخ داده باشد؛ رویکردی از نوع نرمش دوباره ولی از روزنهای کوچک، اما، علنی.
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۹۸ / رادیو فردا