دسته‌بندی نشده

راهبرد فرسایش ایران و جنگ در دوره دوم ریاست جمهوری‌ ترامپ

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، در جدیدترین اظهاراتش گفته است «درباره رفع تنش با ایران عجله‌ای ندارد». این در حالی است که او پیش‌تر حتی اعلام کرده بود شماره تلفن ویژه‌ای را برای تماس طرف ایرانی در اختیار سفارت سوییس قرار داده، که حافظ منافع آمریکا در ایران است، و گمان می‌کرد ایرانی‌ها به‌زودی با او تماس خواهند گرفت. با این حساب، چرا ترامپ اینک می‌گوید برای رفع تنش با ایران عجله و شتاب ندارد؟

جابه‌جایی در «شکیبایی استراتژیک»

از زمان خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ (ماه مه ۲۰۱۸) دقیقا یک سال گذشت تا ایران از تصمیم خود مبنی بر بازنگری تعهدات برجامی‌اش با شیب ملایم پرده بردارد. تحمل یک سال سخت تا زمان اعلام این تصمیم را صاحب‌نظران دوره «شکیبایی استراتژیک» ایران نام نهاده بودند، چرا که روشن بود تهران به‌جای اعلام خامنه‌ای برای آتش زدن برجام، ترجیح می‌دهد خود را در «حاشیه امن» برجام قرار دهد. برهم زدن برجام نه تنها نمی‌توانست دستاوردی داشته باشد، بلکه قطعنامه ۲۲۳۱ را که همچون سدی در برابر تحریم‌های سازمان ملل عمل می‌کند ویران می‌ساخت. چنین شد که «شکیبایی استراتژیک» جای «آتش زدن برجام» را، که موضع صریح رهبر بود، گرفت.

این وضعیت ادامه یافت تا یک سال بعد، ایران اعلام کرد قصد تجدیدنظر در تصمیمش را دارد. اما شیب ملایمی (دو دوره ۶۰ روزه) که برای اعمال منویاتش برگزید نشان داد که هنوز به آتش زدن برجام نمی‌اندیشد؛ این یعنی آیت‌الله خامنه‌ای، که روزی برجام را «خسارت محض» دانسته بود، به آتش زدن برجام نمی‌اندیشد.

اما تجدیدنظر ایران در تعهدات برجامی‌اش در حالی صورت ‌گرفت که جمهوری اسلامی ایران مطلقا دست رد به سینه میانجی‌ها نزد. این در حالی بود که آیت‌الله خامنه‌ای در نماز عید فطر امسال، به آمریکایی‌ها توصیه کرده بود «نزدیک نشوند». این یعنی اگر رهبر جمهوری اسلامی ایران به‌راستی می‌خواست راه تبادل نظر با آمریکا مسدود بماند، با یک اشاره راه را بر هر میانجی‌گری مسدود می‌کرد، ولی نکرد. نتیجه آن شد که تاکنون، چند کانال میانجی‌گری میان ایران و آمریکا فعال شده است که برجسته‌ترینش سفر شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، به تهران بود، سفری که ظاهرا موفقیت‌آمیز نبود.

از سوی دیگر، تاکنون هیچ کانال میانجی‌گری برای کاهش تنش میان ایران و آمریکا به نتیجه مطلوب نرسیده است که هیچ، حمله مشکوک به چند کشتی در ماه‌های اخیر و سرنگونی پهپاد فوق‌پیشرفته آمریکا از سوی پدافند ایران بر میزان تنش‌ها نیز افزود. انصراف ترامپ از توسل به قوه قهریه به انتقام شکار پهپاد آمریکایی ریشه در امکان اشتعال جنگ در خاورمیانه داشت، نه ترحم او بر جان ۱۵۰ ایرانی. به عبارت دیگر، این بار آمریکا بود که مصلحت را در «شکیبایی استراتژیک» دید؛ به بیانی، این یعنی جابه‌جایی ایران و آمریکا در توسل جستن به شکیبایی استراتژیک. اما چرا ترامپ شکیبایی استراتژیک را دست‌کم در مقطع کنونی برگزید؟

راهبرد فرسایش ایران و جنگ در دوره دوم ریاست جمهوری‌ ترامپ

عقب‌نشینی ترامپ از حمله نظامی را عده‌ای حمل بر این کرده‌اند که او اهل جنگ نیست. این تصور می‌تواند تا اندازه زیادی نادرست باشد، به این معنی که ترامپ زمان ورود به جنگ را مناسب ندیده است، نه خود جنگ را. اثبات این مدعا به این بر‌می‌گردد که اولا، او نمی‌خواست به محض گام گذاشتن به مبارزات انتخاباتی‌ مورد حمله رقبایش قرار گیرد و او را به جنگ‌افروزی متهم کنند و ثانیا، تضمینی نبود که حمله‌اش به ایران بی‌پاسخ بماند و آتش جنگ در خاورمیانه به‌یک‌باره افروخته نشود. کافی بود یک سرباز آمریکایی کشته شود تا ترامپ دور دوم ریاست جمهوری‌اش را بر‌باد‌رفته ببیند. منطقا اگر زمانی برای حمله به ایران مناسب باشد، آن زمان دور دوم ریاست جمهوری ترامپ خواهد بود، نه اواخر دوره نخستش.

این در حالی است که ترامپ در راستای سیاست فشار حداکثری‌اش، تا‌کنون به‌اندازه کافی اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشته است و بیش از این هم می‌تواند. با این حساب، تا زمانی که آمریکا در جنگ اقتصادی، بدون تحمل حتی یک دلار زیان و بدون ریخته شدن حتی یک قطره خون از بینی یک آمریکایی، دست بالا را دارد، چرا باید متوسل به اقدام سخت‌افزاری شود؟ از نظر همه کارشناس‌ها، اخلالی که آمریکا در اقتصاد ایران به‌عنوان اقدام نرم‌افزاری ایجاد کرده موثرتر از از توسل به اقدام سخت‌افزاری (جنگ) است. در این میان، راه گریز ایران از این همه فشار چیست؟

اینستکس، نگاه به شرق و اقتصاد مقاومتی

از مجموع اظهار‌نظرهایی که تا‌کنون از مقام‌های جمهوری اسلامی شنیده شده است، تا‌کنون سه راهکار برای کاهش فشار اقتصادی مشاهده می‌شود. این سه راهکار عبارت‌اند از سازو‌کار مالی با اروپا (اینستکس)، نگاه به شرق و اقتصاد مقاومتی.

در مورد ساز‌و‌کار مالی تا این‌جا لحن تهران حاکی از ناخرسندی از اینستکس است. به‌رغم این‌که طبق آخرین خبرها از نشست ایران و اتحادیه اروپا، عباس عراقچی و هلگا اشمید از «عملیاتی شدن» اینستکس خبر داده‌اند، تا زمانی که این سازوکار آزمایش خود را پس دهد، تردیدهای جدی درباره آن وجود دارد.

نگاه به شرق راه دیگر ایران برای کنار زدن ابر بحران‌های اقتصادی‌اش است. منظور از نگاه به شرق عمدتا عبارت است از تقویت پیوندهای اقتصادی با هند، روسیه و چین که سه موتور محرک پیمان همکاری شانگهای‌اند. اما آنچه این راهکار را نیز با تردید مواجه می‌سازد این است که در ادوار پیشین تحریم‌ها و در دوره اوباما که تحریم‌ها تا این حجم بر ایران آوار نشده بود، راه‌حل نگاه به شرق در دستور کار قرار گرفته بود. اگر این راهکار آن زمان موثر افتاده بود، رهبر جمهوری اسلامی ایران مسلما به نرمش قهرمانانه متوسل نمی‌شد. این بدان معناست که این راهکار نیز عملا کاربردی موثر نخواهد داشت.

اقتصاد مقاومتی سومین گزینه جمهوری اسلامی است که مشخصا از زبان رهبر جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های اخیر پیشنهاد شده است. این در حالی است که در ادبیات اقتصاد جهانی چنین مفهومی مطلقا وجود ندارد. اما اگر منظور از اقتصاد مقاومتی «ریاضت اقتصادی»، از نوع آنچه در کره شمالی برقرار است، باشد، ظاهرا برای کره شمالی جوابگو نبوده است که پای میز مذاکره با آمریکا رفت.

گمان نمی‌رود از سه راه موجود در برابر ایران، هیچ‌یک داروی شفابخشی برای اقتصاد ایران باشد. ناگزیر این جمع‌بندی ترامپ را واداشته است که بگوید برای کاهش تنش با ایران عجله‌ای ندارد، چرا که می‌داند فرسایش اقتصاد ایران به‌مرور زمان تشدید خواهد شد، در حالی که می‌بیند ایران راه میانجی‌گری را نیز مسدود نکرده است.

تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۹۸ / اینترنشنال

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
  • sep

دکمه بازگشت به بالا
بستن