دسته‌بندی نشده

دلایل پنهان قطع رابطه کانادا با جمهوری اسلامی و پیامدهای آن

دولت کانادا در اقدامی به «ظاهر غیرمترقبه» روابط دیپلماتیک خود با جمهور اسلامی را در ۱۷ شهریور ۹۱ به حالت تعلیق درآورده است. آنچه به عنوان دلیل این قطع روابط در بیانیه وزارت خارجه این کشور برشمرده شده، این پرسش را متبادر می سازد که تمامی این دلایل تا پیش از این وجود داشته است. بنابر این اعلام آن در این زمان چرا؟ آیا اقدام به قطع رابطه با تهران، اقدام فردی از سوی دولت کاناداست؟ آیا بر چنین اقدامی، پیامدهایی مرتب خواهد بود؟

دلایل آشکار

به طور خلاصه وزارت خارجه کانادا ۵ دلیل برای این اقدام خود برشمرده است. این دلایل عبارتند از:

–         جمهوری اسلامی تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی است.

–         جمهوری اسلامی درحال کمک ‌رسانی به رژیم جنایتکار اسد است.

–         جمهوری اسلامی از اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل در برنامه هسته‌ای خود امتناع می‌ورزد.

–         جمهوری اسلامی با لفاظی های نژادپرستانه کشوری دیگر را (اسرائیل) تهدید می‌کند.

–         جمهوری اسلامی ناقض معاهده وین ناظر بر حسن اجرای وظایف دیپلماتیک و همچنین مصونیت دیپلماتیک است.

چنانچه ملاحظه می شود این موارد اگر به عنوان دلایل قطع مناسبات با تهران باشد، این پرسش موجه است که مگر کمک به رژیم بشار اسد، یا تمرد از قطعنامه های الزام آور شورای امنیت یا تهدید اسرائیل موارد جدیدی بوده که کانادا اینک مباردت به قطع رابطه با تهران کرده است؟

علاوه بر این، تشخیص اینکه کشوری تهدید برای صلح و امنیت بین المللی است صرفاً در صلاحیت شورای امنیت سازمان ملل است و نه دولت کانادا.

نقض آشکار مصونیت افراد و اماکن دیپلماتیک نیز اگرچه در موارد عدیده (از جمله یورش به سفارت های  امریکا، عربستان، دانمارک و اخیرا سفارت انگلیس در تهران) اتفاق افتاده، هرگز در مورد دیپلمات ها و اماکن دیپلماتیک کانادا در تهران صورت نگرفته است. موضوع قتل زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی- کانادایی نیز که جمهوری اسلامی در روند قضایی به آن، آشکارا تعلل به خرج داده از شمول معاهده وین خارج است.

بنابر این ناگزیر باید دلیل یا دلایل پنهانی را در ورای این دلایل مصرح یافت که از قضا در لابلای همین دلایل «مستتر» است. دلیل پنهانی این اقدام چیست؟

بستر قطع رابطه با تهران

کانادا به عنوان کشوری خوشنام که کمترین تنش را در مناسبات خود با دیگر کشورها دارد، از قضا از آغازین ماه های انقلاب اسلامی تاکنون فراز و نشیب هایی زیادی را در مناسبات سیاسی خود با تهران تجربه کرده است.

در اولین قطع رابطه که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹ به مدت ۱۰ سال به طول انجامید، دلیل قطع رابطه جمهوری اسلامی با اتاوا، صرفاً این بود که سفارت این کشور در تهران تنی چند از دیپلمات های امریکایی را که از قضا هنگام اشغال سفارت امریکا در محل سفارتخانه نبودند، پناه داد و محرمانه موجبات خروج آنان را فراهم آورد.

به رغم تجدید روابط در ۱۳۶۹ عملاً حجم تجارت دو کشور به ظرفیت های واقعی خود نرسید. در حالی که که حجم تجارت خارجی کانادا بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ میلادی بود، سهم روابط ایران و کانادا تنها ۴۰ میلیون دلار در این سال بیشتر نبوده است.

موضوع قتل زهرا کاظمی یکی از دلایل بی میلی کانادا برای ترمیم مناسبات تجاری خود با تهران بود چرا که اتاوا به عنوان یکی از کشورهایی که بیشترین التزام را به حقوق بشر دارد، هرگز نمی توانست از پرونده قتل تبعه خود چشم پوشی کند.

این ها و دلایلی از این دست موجب شد که روابط تجاری که معمولاً قوی ترین دلیل برای برقرار ماندن روابط دیپلماتیک میان دو کشور است، عملاً معدوم شود.

در چنین شرایطی نگرانی هایی مثل برنامه هسته ای ایران و یا تهدید اسرائیل (یکی از دوستان کانادا) زمینه را برای چرخش کانادا به طرف دوستان و همپیمان خود ( از جمله امریکا و انگلیس که سفارت مورد یورش قرار گرفت) فراهم آورد. اما این نیز دلیل کافی برای مسدود کردن منافذ دیپلماتیک با تهران و قطع رابطه نیست چرا که می دانیم حتی دو کشور متخاصم، سفارتخانه های خود را در زمان جنگ باز نگاه می دارند. پس چرا کانادا این کمترین روزنه را هم مسدود کرد؟

دریافت تهدید امنیتی:دلیل اصلی/ دلیل پنهانی

در تیرماه گذشته مصاحبه ای از رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در کانادا با واکنش شدید اتاوا مواجه شده بود تا آنجا که متعاقب این مصاحبه ، برخی بانک های کانادایی مباردت به مسدود کردن حساب بانکی اتباع ایرانی- کانادایی به جرم ارتباط با ایران کردند.

حمید محمدی، رایزن فرهنگی ایران در کانادا در مصاحبه‌‌ای با اشاره به اینکه «نسل دوم ایرانیان مقیم کانادا در مناصب گوناگون این کشور “نفوذ فراوان” دارند» گفته بود که: «ایرانیان مقیم کانادا، باید از همان جایی که زندگی می‌کنند به کشور خود خدمت کنند.»

متعاقب این مصاحبه، مقامات وزارت خارجه کانادا این سخن را «عضوگیری جمهوری اسلامی از ایرانیان مقیم کانادا» تفسیر کرده و اعلام خطر نمودند که «از آنجا که ایرانیان مقیم کانادا، اقوام بسیاری در تهران دارند، ممکن است از این راه مورد سوء استفاده قرار گیرند». ریک راث، سخنگوی وزارت خارجه کانادا همزمان تهدید کرده بود که «نیروهای امنیتی کانادا تلاش خود را برای مقابله با این تهدیدات انجام خواهند داد.»- بی بی سی فارسی ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۲-

بدین ترتیب و در این بستر اگر بیانیه اخیر وزارت خارجه کانادا را بازخوانی کنیم، اشاره آن وزارتخانه به معاهده وین ناظر بر نقض حسن وظایف دیپلماتیک توسط سفارت ایران است. بدیهی است کانادا با داشتن جمعیتی بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر ایرانی (سومین مقصد مهاجرت ایرانیان پس از امریکا و انگلیس)، احتمال عضوگیری جمهوری اسلامی از این افراد را نه تنها تهدیدی برای خود که برای هم پیمانان خود نیز به شمار می اورد.

در همین راستا اگر اظهارات مقامات جمهوری اسلامی را که مدعی هستند «در صورتی که آمریکا به ایران حمله کند تهران قدرت آن را دارد که علیه منافع آمریکا در “سراسر جهان” حملات نظامی را انجام دهد (سجادی سفیر جمهوری اسلامی در مسکو/ ۲۰ بهمن ۹۰)» بیافزاییم، بی تردید اتاوا به خود حق می دهد که هرگونه روزنه نفوذ جمهوری اسلامی را مسدود کند آن هم در شرایطی که هیچ مناسبات تجاری چشمگیری میان دو کشور وجود ندارد که بابت آن نگران باشد.(برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به مقاله ای از ابوالفضل اسلامی، دیپلمات مستعفی، با عنوان «استراتژی استفاده از ایرانیان مقیم کانادا در جهت منافع جمهوری اسلامی» رادیو فردا)

سپتامبر: زمانبندی مناسب / پیامدهای احتمالی

اعلام قطع رابطه کانادا با جمهوری اسلامی در ماه سپتامبر از برنامه ای هوشمندانه خبر می دهد. کسانی که با سازوکار سازمان ملل آشنایی دارند، به خوبی می دانند که از ماه سپتامبر، مجمع عمومی سازمان ملل ۴ ماه کار فشرده را در کلیه ارگان ها و کمیته های خود پشت سر می گذراند. یکی از این کمیته ها، کمیته دوم سازمان ملل است که پرونده حقوق بشر کشورهای مورد رسیدگی قرار می گیرد.

به دنبال قتل زهرا کاظمی، کانادا یکی از کشورهای پیشقراوال است که با بانی شدن قطعنامه نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی از بسیاری کشورهای جلوتر افتاده است. معمولاً این قطعنامه ها هم به دلیل حسن وجهه کانادا در مساله حقوق بشر وهم پرونده سیاه جمهوری اسلامی، به راحتی با رأی بالا از تصویب مجمع عمومی می گذرد.

دور از انتظار نیست که امسال و سنگین تر از سال های پیش، کانادا بانی قطعنامه مشابهی علیه جمهوری اسلامی شود و افزون بر آن با ربط دادن «نقض حوق بشر در ایران» به «کمک رسانی به رژیم جنایتکار بشار اسد» در همکاری با همپیمانان خود موضوع را از مجمع عمومی به شورای امنیت ارجاع دهد.

در اینجاست که بیانیه اخیر وزارتخارجه کانادا مبنی بر «تهدید دانستن جمهوری اسلامی برای صلح و امنیت بین المللی» معنا و مفهوم پیدا می کند. از قضا مساله «نقض فاحش حقوق بشر»، «شائبه های غیرصلح آمیز بودن برنامه هسته ای» و «تهدید به نابود کردن کشور دیگر»همگی دلایل محکمه پسند برای تعیین و تشخیص کشوری به عنوان «مصداق» تهدید صلح و امنیت بین المللی به شمار می روند به ویژه اگر از یاد نبریم که این سه موضوع، رئوس مطالبی بودند که دبیرکل سازمان ملل در دیدار اخیر خود از تهران به مناسبت اجلاس عدم تعهد، آشکارا و بی پرده بر آن ها تاکید کرد. (مراجعه شود به مقاله ای از نویسنده با عنوان «آچمز شدن جمهوری اسلامی در اجلاس عدم تعهد در تهران» در رادیو فردا)

اقدام هوشمندانه کانادا

اگر این فرض مقبول باشد که کانادا قرار است یکی از پیشقراولان تشدید فشار بر جمهوری اسلامی باشد، تجربه یورش به سفارت انگلیس در تهران (در پی تصمیم لندن برای تحریم بانک مرکزی ایران)، حتماً از یاد مقامات کانادایی نرفته است. بنابر این کاناد دور از انتظار نمی داند که در پی اعمال فشار بر جمهوری اسلامی، “تنها” اقدام غیرمتمدنانه این رژیم این می تواند باشد که کادر دیپلماتیک کانادا را مورد یورش قرار دهند. از این رو، در اقدامی پیشگیرانه کلیه کادر دیپلماتیک خود را بیرون برده و سپس مبادرت به قطع رابطه نموده است.

اقدام هوشمندانه کانادا آن گاه بهتر دانسته می شود که برای خالی کردن دست جمهوری اسلامی از هر اقدامی، اتاوا کلیه کادر دیپلماتیک سفارت جمهوری اسلامی را نیز از خاک خود اخراج کرد تا در عمل جمهوری اسلامی حتی نتواند ادعا کند که «مقابله به مثل» کرده است.

جالب است در شرایطی که جمهوری اسلامی فاقد اهرم فشاری تجاری و فاقد اهرم فشار دیپلماتیک برای مقابله به مثل است، چگونه رامین مهمانپرست مدعی است که:«پاسخ و واکنش مناسب کشورمان و دستگاه سیاست خارجی به این اقدام عجولانه و افراطی دولت کانادا به زودی به اطلاع ملت بزرگ ایران خواهد رسید.» روزهای آینده نشان خواهد داد که جمهوری اسلامی چگونه و با چه اهرمی می تواند پاسخ مناسب! به دولت کانادا بدهد؟

نتیجه:

قطع رابطه کانادا با جمهوری اسلامی مصداقی است برای این ضرب المثل که این کشور در مناسبات خود با این رژیم «عطایش را به لقایش» بخشیده است. اما این اقدام خود حاوی ملاحظاتی است به شرح زیر:

الف) کانادا دلایل آشکار و پنهان در این اقدام داشته که دلیل پنهان آن عبارت  است:

–         نبود رابطه تجاری تاثیرگذار در تعدیل سیاست تشدید فشار بر تهران.

–         دریافت تهدید امنیتی از سوی جمهوری اسلامی برای سوء استفاده از اتباع ایرانی- کانادایی.

–         همسویی با همپیمانان خود از جمله انگلیس و امریکا که به دنبال تشدید فشار بر جمهوری اسلامی هستند.

ب) پیامدها

نظر به رابطه پر تنش با تهران در سه دهه گذشته به ویژه پس از قتل زهرا کاظمی و به دنبال دریافت تهدید امنیتی، دور از انتظار نخواهد بود که کانادا از این پس یکی از پیشقراولان تشدید فشار بر جمهوری اسلامی باشد. در این راستا اقداماتی از قبیل موارد زیر از سوی اتاوا دور از انتظار نیست:

–         بانی شدن قطعنامه ای شدید اللحن در نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی.

–         تلاش برای کشاندن این رژیم به شورای امنیت به عنوان « تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی» تحت فصل هفتم منشور ملل متحد.

–         اعمال تحریم های یکجانبه گسترده تر از قطعنامه های تحریمی.

ج) اتحاد پنهان

در تمامی آنچه گفته شد دور از انتظار نیست که تصمیم کانادا با وظیفه ای که زین پس این کشور برای پیشقراولی برای تشدید فشارها برعهده بگیرد، راساً و منفرداً اتخاذ نشده و در این خصوص تصمیم گیری پنهانی میان کانادا و همپیمانان او وجود داشته  تا به نوعی «تقسیم وظیفه» انجام شده باشد.

د) کاستن از مخاطرات

بیرون بردن کادر دیپلماتیک سفارت کانادا اقدامی است احتیاطی که مبادا در تهران مورد تعرض قرار گیرند.

ه) اقدام پیش دستانه

اخراج کادر دیپلماتیک سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا علاوه بر اینکه توهینی به این رژیم است، اقدامی است پیش دستانه تا جمهوری اسلامی نتواند «اقدام به مقابله به مثل» کند.

حسین علیزاده – ۲۰۱۲ /۹/۸

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن