سخن آشنا: مفتی عربستان هم تظاهرات مصر و تونس را فتنه خواند
در حالی که جهانیان با احترام به تحولات جهان عرب و به ویژه خیزش مردم مصر و تونس می نگرند، مفتی سعودی با بهکارگیری تعبیری که برای ایرانیان آشناست، آن را ”فتنه”خوانده است. عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ مفتی عربستان در موضعی کاملاًمتفاوت با اقبال جهانی از تحولات مصر و تونس اظهار داشته است که: تظاهرات مصر دامن زدن به فتنه بین دولت ها و حاکمانآنهاست. وی تظاهرات پی در پی در کشورهای عربی را "برنامه های از پیش برنامهریزی شده” دانست و گفت :دشمنان میخواهند تااز طریق این تظاهرات کشورهای بزرگ-عربی- را به کشورهای کوچک عقب افتاده تبدیل کنند وی همچنین این اعتراضات را توطئهدشمنان اسلام برای گسترش آشوب دانست و گفت این آشوب ها به دست دشمنان اسلام وطرفدارانشان ترتیب داده شده است( 6 فوریه2011)-
در حالی که جهانیان با احترام به تحولات جهان عرب و به ویژه خیزش مردم مصر و تونس می نگرند، مفتی سعودی با بهکارگیری تعبیری که برای ایرانیان آشناست، آن را ”فتنه”خوانده است. عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ مفتی عربستان در موضعی کاملاًمتفاوت با اقبال جهانی از تحولات مصر و تونس اظهار داشته است که: تظاهرات مصر دامن زدن به فتنه بین دولت ها و حاکمانآنهاست. وی تظاهرات پی در پی در کشورهای عربی را “برنامه های از پیش برنامهریزی شده” دانست و گفت :دشمنان میخواهند تااز طریق این تظاهرات کشورهای بزرگ-عربی- را به کشورهای کوچک عقب افتاده تبدیل کنند وی همچنین این اعتراضات را توطئهدشمنان اسلام برای گسترش آشوب دانست و گفت این آشوب ها به دست دشمنان اسلام وطرفدارانشان ترتیب داده شده است( ۶ فوریه۲۰۱۱)-
فتنه، دشمن و توطئه سه کلید واژه در اظهارات مفتی عربستان هستند که از قضا برای ایراینان سخنی بسیار آشنا بشمار می روند. درایران و در پی تحولی اجتماعی که جنبش سبز نام گرفت، دستگاه حاکمیت جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا امامان جمعه ورسانههای دولتی یکپارچه، آن را فتنه ۸۸ و رهبران جنبش را سران فتنه نام نهادند. آیت الله خامنه ای در جایی گفت : دشمنان قصدداشتند با فتنهانگیزی این حضور پرشور -انتخابات ۸۸- را تحتالشعاع قرار دهند اما موفق نشدند و فتنه ۸۸ کشور را در برابرمیکروبهای سیاسی واکسینه کرد…. فتنه سال گذشته که فتنه بزرگی بود و سالها بعد مشخص خواهد شد که چه توطئه خطرناکی درپشت آن نهفته بود( ۲۹مهر ۸۹ در دیدار از قم )-
انقلاب اسلامی در مصر، فتنه در ایران
حاکمیت واقعیت گریز ایران بسان هر نظام ایدئولوپزیکی که جهان و تحولات پیرامون را آنگونه تفسیر و تحلیل میکند که با ذوق وسلیقه ائدئولوژیک خود خوشایند باشد، دو رویداد اعتراض آمیز مهم در خاورمیانه یعنی خیزش مردمی در مصر و جنبش سبز درایران را با سلیقه خود تفسیر نموده است. در خصوص اعتراضات گسترده مردم ایران، چنانچه گفته شد حاکمیت ایران با نادیده انگاشتنمیلیونها معترض در پیش چشم خود، آنان را خس و خاشاک و گوساله و بزغاله و فتنه خواند ولی در کمال شگفتی نه تنها تظاهراتمردم مصر را در هزاران کیلومتر آن سو تر نادیده نگرفت که آن را به عنوان پس لرزه های انقلاب اسلامی برای شکل گرفتنخاورمیانه اسلامی دانسته است. احمد خاتمی امام جمعه و عضو خبرگان رهبری چیین می گوید: پس از گذشت ۳۱ سال از انقلاباسلامی…این تحرکات پس لرزه انقلاب اسلامی است … به کسانی که واقعیتها را نمیبینند اعلام میکنیم که خاورمیانه اسلامیدر حالشکل گیری است. ( ۸ بهمن ۸۹ نماز جمعه تهران )-
آیا تحولات جهان عرب متأثر از انقلاب اسلامی است؟
در حالیکه نه ایران و نه هیچ کشور دیگری انتظار چنین خیزشی را در جهان عرب نداشت، به جرأت میتوان گفت تنها کشور جهانکه به خود اجازه داده تا تحولات جاری در جهان عرب را متأثر از خود بداند، جمهوری اسلامی است. مصباح یزدی می گوید: به ثمرنشستن انقلاب در تونس و تظاهرات کشور مصر همه به برکات دهه فجر و انقلاب اسلامی ایران است( ۷ بهمن۸۹ )
برای نقض این مصادره باید پرسید که اگر کشوری مثل کوبا ادعا داشت تحولات جهان عرب متأثر از انقلاب اوست، غیر از ایناست که می بایست دلیلی برای ادعای خود اقامه می کرد؟ صرف ادعای رهبر جمهوری اسلامی که “حسنی نامبارک” نوکرامریکاست ( ۱۵ بهمن ۸۹)، مدعای جمهوری اسلامی را ثابت نمیکند زیرا این ادعا را کوبا نیز میتوانند داشته باشند که خیزشمصر متأثر از خیزش آنان است. اگر جمهوری اسلامی راست میگوید باید بتواند دلایلی نشان دهد که در خیزش مصر و تونس،مشخصه “استکبار ستیزی و قطع ید استکبار از بلاد مسلمین” که وجه فارق انقلاب اسلامی از دیگر انقلابهای جهان بود، دیده شدهاست و حال آنکه تنها چیزی که نه در تونس و نه در مصر و نه دیگر کشورهای عربی دیده نشده، استکبار ستیزی و معارضه باامریکاست. نهایت خواست معترضان کنار رفتن رهبران فاسدشان است. جالب این است که حتی یک شعار در سرتاسر این خیزش هاعلیه آمریکا دیده و شنیده نشده است که هیچ اگر هم شعاری علیه آمریکا در قاهره شنیده شده، از زبان طرفداران و حامیان مبارک بودهکه عمیقاً از فشار آمریکا برای کناره گیری مبارک از قدرت ناخرسندند
ادعای تأثیرپذیری تحولات مصر از جمهوری اسلامی در حالی است که حتی احزاب و جریانات ریشه داری چون احوان المسلمین،الجهاد الاسلامی،حزب ناصری( طرفداران عبدالناصر) به خود جرأت ندادهاند تا خیزش مصر را مصادره به مطلوب و متأثر ازفعالیتهای خود علیه مبارک بدانند. با این ملاحظه ببیند بی پروایی جمهوری اسلامی تا کجا است که خیزش مصر را پس لرزه هایانقلاب اسلامی میداند و نهایت دلیلش هم شعار الله اکبر و در دست داشتن قرآن توسط معترضان است. احمد خاتمی خطیب جمعهتهران در ۸ بهمن با بیان این که مردم در این قیامها با شعار الله اکبر به پیش میروند، این امر را نشانگر ماهیت اسلامی قیام بر شمردو گفت:”این قیام یک قیام دینی است.” پرسش این است که مگر در جنبش سبز علاوه بر شعر الله اکبر ، یا حسین میرحسین شعار مردمنبود؟ پس چرا عضو خبرگان رهبری شعار مردم ایران را نشنید وانگهی مگر در مصر مسیحیان با نشان دادن صلیب دوش به دوشمسلمانان حضور خود را در میدان تحریر به نمایش نگذاشتند؟
آیا اخوان المسلمین به دنبال مدل جمهوری اسلامی است؟
برخی در ایران و برخی دیگر در بیرون ایران این توهم را دامن میزنند که حضور جریان اخوان المسلمین در تحولات مصر،بالقوه میتواند مصر را به سوی جمهوری اسلامی سوق دهد.کسانی که چنین ادعای را دارند نه اخوان المسلمین را میشناسد ونهجمهوری اسلامی را زیرا اگر چه اخوان المسلمین در سالهای اولیه انقلاب اسلامی قویاً از انقلاب اسلامی برای ساقط کردن شاه ایرانکه شریک نزدیک اسرائیل در منطقه بود، خرسند بود ولی اندک زمانی پس از استقرار جمهوری اسلامی از آن سرخورده شد. عللسرخوردگی اخوان از جمهوری اسلامی عبارت است از
ناخرسندی از تعیین ولایت فقیه در قانون اساسی ایران
ناخرسدی از انتخاب رئیس جمهور از میان شیعیان
نگرانی از بی مهری های دولت به اهل سنت
ناخرسندی از تحکیم روابط ایران با سوریه که طرفداران اخوان در سوریه را شدیدا سرکوب کرده است
ناخرسندی اخوا ن از اصرار ابران در ادامه جنگ با عراق در حالی که اخوان آن را جنگ بین برادران مسلمان می دانست
این چه خیال باطلی است که اصلاً جمهوری اسلامی میتواند مدلی در جهان اسلام باشد هنگامی که شخصیتی مثل محمدباقر حکیمپس از سالها اقامت در ایران و پس از مراجعت به عراق در پی سقوط صدام، علناً اعلام کرد به دنبال مدل جمهوری اسلامی برایعراق نیست. وی به خوبی درک کرده بود مدل کنونی حکومت اسلامی ایران به هیچ وجه قابل نسخه برداری در عراق نیست. اگرمحمدباقر حکیم مدل جمهوری اسلامی را غیر قابل اجرا در عراق بداند چه گمان باطلی است که کشورهای مثل مصر دنبال آن باشند.مدل اخوان برای حکومت اسلامی، بی شک مدلی متفاوت با مدل جمهوری اسلامی است
رمز گشایی از مفهوم فتنه؟
فتنه درآمیختن حق و باطل است به گونهای که تشخیص حق از باطل دشوار می گردد. دست کم در روایت شیعه از تاریخ صدر اسلاممثال معروفی برای فتنه زبانزد است که باز میگردد به رو در روئی طلحه و زبیر دو صحابه پیامبر با همراهی عایشه همسر پیامبردر برابر امام علی در جنگ جمل. بنا به گفته راویان، رو در رویی چنین افرادی با علی بن آبی طالب تا بدانجا برای یاران او غیرقابل درک بود که از خود می پرسیدند: آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل گرد هم آمده باشند؟
این روایت از تاریخ آغازین اسلام،برای تبین فتنه ۸۸ از لابلای کتابها تاریخی به استعانت گرفته شد تا با شبیه سازی دوران کنونیجمهوری اسلامی با صدر اسلام ، موسوی و کروبی دو یار بنیانگذار انقلاب اسلامی را که در اعتراض به تقلب انتخاباتی زبان بهاعتراض گشودند با طلحه و زبیر برابر بنشانند ( هنوز جمهوری اسلامی نتوانسته است برای عایشه شبیه سازی در دوران معاصرکند). در این برابرنشاندن موسوی و کروبی با طلحه و زبیر که بر امام حق قیام کرده بودند، ناگزیر آیت الله علی خامنه ای باید برابربا امام علی باشد. در سفر به قم پارچه نوشتهای بود مزین به این شعر که : زین علی تا آن علی فاصله یک آیینه است… این علی ازنجف و آن علی از خامنه است. بدینسان حاکمیت تکلیف طلحه و زبیر زمانه را از پیش مشخص کرده است. جواد لاریجانی تصریحدارد که : وقتی میرحسین موسوی اعلام کرد من پیروز انتخابات هستم، این مصداق کامل خروج بر امام عادل بود( ۷ فوریه ۲۰۱۱).رهبرجمهوری اسلامی نیزگفته است: برخورد قاطع امیر مومنان با طلحه و زبیر، نمونه ای تاریخی از ضرورت توجه به حال کنونیافراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی است.(۱۴ خرداد ۸۹
مصر مصداق فتنه یا پس لرزه انقلاب اسلامی؟
به شرحی که در بالا گفته شد، اینک صاحبان منبر و فَتوا در ایرن و عربستان هر یک به سلیقه خود، تحولات جاری در جهان عربرا ارزیابی کرده اند. مفتی عربستان آن را فتنه و مفتیان ایران آن را پس لرزههای انقلاب اسلامی دانسته اند.تردیدی نیست که دستگاهدین دولتی در حمهوری اسلامی، از اساس دستگاه دین دولتی در عربستان را قبول ندارند کما اینکه آنان نیز اینان را قبول ندارند.همچنین تردیدی نیست که فعالان سیاسی مصری و تونسی از اساس نه تفسیر جمهوری اسلامی را و نه مفتی عربستان را قبول ندارند.آنان نه خود را فتنه میدانند و نه ملهم از از انقلاب اسلامی . اگر جمهوری اسلامی به خود اجازه میدهد تفسیر مفتی سعودی ازتحولات جهان عرب را نپذیرد، آن دیگری هم به خود حق میدهد تفسیر جمهوری اسلامی از این تحولات را نپذیرد.آیا نباید اینتوهمات را به یکباره به گوشهای نهاد و از انگ زدن پرهیز کرد و ماهیت تحولات را از زبان آنان که تاریخ را در کشورشان رقممیزنند پرسید و سنجش را بر عهده افکار عمومی واگذار کرد؟ واقعیت این است که از ساختار ایدئولوژیک مسلط بر افکار و اذهانارباب منابر(چه در عربستان و چه در ایران) که از دانش جامعه شناسی بی بهره اند، انتظاری بیش از این نمیرود که تحولات را باسلیقه خود و شبیه سازی های نامتقارن تاریخی تفسیر نکنند.
جنبش سبز مصداق فتنه یا یک تحول اجتماعی؟
اگر حاکمیت به خود این حق را میدهد که در اظهارات مفتی عربستان مبنی بر فتنه خواندن تحولات سیاسی – اجتماعی جهان عربتردید کند، باید این حق را به دیگران بدهد که آنان نیز در فتنه خواندن جنبش سبز توسط رهبر جمهوری اسلامی تردید کنند.اگرحاکمان ایران ، صاحبان فَتوا در عربستان را آخوند های درباری میدانند که حفاظان قدرت سیاسی آل سعود هستند، چرا نباید دیگرانهمین انگ را به جمهوری اسلامی بچسبانند که برای حفظ قدرت سیاسی، مخالفان خود را فتنه گر، منافق، محارب ، مفسد فی الارضو..می نامد.
تردیدی نیست که فتوای مفتی عربستان مبنی بر فتنه نامیدن خیزش جهان عرب، فتوایی در حمایت از دستگاه حاکمه عربستان است کهاینک دامنه خیزش و خروش مردم را تا یمن می بیند. طبیعی است این حاکمان سعودی نگران سرنوشت خود باشند و چه ابراز توجیهگری بهتر از دین که جنبش تحولخواهی جهان عرب را فتنه بنامد و حال آنکه شیخ یوسف القرضاوی یکی از علمای برجسته جهانعرب نه تنها آن را فتنه نمیداند که شرکت در تظاهرات را برای هر مصری واجب و کشته شدگان را شهید توصیف می کند. بنگریدتفاوت از کجا است تا کجا؟
این دوگانگی در ایران نیز مشاهده می شود. مگر مرجعیت شیعه در برابر جریان تحولخواه ایران، دوپارچه نشد که یکی بسان آیتالله منتظری و صانعی در دفاع از آن برآمد و دیگری در صدد مشوه کردن آن با فتنه خواندش .حاکمیت جمهوری اسلامی به وجه عام،روحانیان دولتی به وجه خاص و رهبر جمهوری اسلامی به وجه اخص در تناقض گویی بس آشکار گرفتار آمده اند. همانطور که خودترفند ارباب فتاوا در عربستان را برملا میکنند، ترفندهای خود را نیز برملا می کنند. خروش میلیونی مردم در هزاران فرسخ آن سوتر را خیزش اسلامی می نامند ولی خروش میلیونی در تهران را فتنه عدهای خس و خاشاک.حمایت جهان غرب و مشخصاً امریکا ازتحولات در جهان عرب چگونه میتواند با انقلاب اسلامی در خاورمیانه قابل جمع باشد و حال آنکه اندک حمایت آمریکا از جنبش سبزآن هم با تأخیر و تعلل،حمایت توطئه گران خارجی از فتنه گران داخلی توصیف می شود.این چه انقلاب اسلامی در جهان عرب باالهام از انقلاب اسلامی ایران است که آمریکا اصرار بر کنار رفتن رهبران عرب از جمله “حسنی نامبارک” دارد؟ فتنه ۸۸ چه فتنهای بود که حاکمیت جمهوری اسلامی روز پس از انتخابات همه رسانههای خارجی را از ایران اخراج کرد تا مبادا اعتراضات عدهایخس و خاشاک را به تصویر بکشند ولی تمامی رسانه های جهان بیوقفه تظاهرات میدان تحریر را گزارش میدهند که در آن حتییک شعار علیه آمریکا یا یک عکس از خامنه ای دیده نمیشود؟
اگر قرار است خیزش جهان عرب را ملهم از ایران دانست باید آن را ملهم از رأی من کو؟ دانست . رأیی که هم در ایران دزدیدهشد و هم در مصر و تونس و یمن و … این خیزش که از ایران آغازیدن گرفت به ایران باز خواهد گشت. منتظر میمانیم
یازده بهمن هشتاد و نه/ هلسیکی