صفحه نخستیادداشت‌های فارسی

سخنی با سخنگو آقای مهمانپرست

شوک حاصل از انفجار بمب خبری تعرض یک دیپلمات جمهوری اسلامی به تعدادی دختر نابالغ در استخری در برازیلیا، هنوز فروکش نکرده بود که شوک بعدی یعنی موضع گیری سفارت جمهوری اسلامی و شخص شما همه را مات و مبهوت کرد. رسانه های فارسی زبان و غیر فارسی زبان در خارج از کشور به کنار، برخی رسانه های داخلی نیز اینک زبان به شکوه و گلایه از چنین موضگیری گشوده اند چرا که سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیا اصل چنین خبری را "نادرست" و ناشی از "اختلافات فرهنگی" و جنابعالی نیز چنین اظهاراتی را "بی اساس" و "مغایر با سوابق آن دیپلمات" دانسته اید.

جناب آقای مهمانپرست

سخنگوی محترم وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی

شوک حاصل از انفجار بمب خبری تعرض یک دیپلمات جمهوری اسلامی به تعدادی دختر نابالغ در استخری در برازیلیا، هنوز فروکش نکرده بود که شوک بعدی یعنی موضع گیری سفارت جمهوری اسلامی و شخص شما همه را مات و مبهوت کرد. رسانه های فارسی زبان و غیر فارسی زبان در خارج از کشور به کنار، برخی رسانه های داخلی نیز اینک زبان به شکوه و گلایه از چنین موضگیری گشوده اند چرا که سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیا اصل چنین خبری را “نادرست” و ناشی از “اختلافات فرهنگی” و جنابعالی نیز چنین اظهاراتی را “بی اساس” و “مغایر با سوابق آن دیپلمات” دانسته اید.

جناب مهمانپرست

می دانیم که در دنیای سیاست “دروغ” یکی از ابزار های هر دیپلمات است. یکی از تعاریف رایج برای دیپلمات این است که: “دیپلمات انسان راستگوی است که برای منافع کشورش دروغ می گوید.” اما همان های که به دیپلمات های اموخته اند تا در هنگام نیاز، دروغ یکی از ابزارهای مذاکره و سیاست ورزی است، همچنین آموخته اند که دروغ دیپلمات باید به با سه شرط همراه باشد نخست آنکه “برای منافع کشور” ، دوم آنکه استفاده آن تا حد امکان “اندک ” و همراه “با ظرافت” باشد.

با این مقدمه مایلم جویا شوم اگر یک دیپلمات خارجی در کشورما در استخری مبادرت به کودک آزاری جنسی می کرد، آیا توقع غیر از این است که مردم بنا به اصل اعتمادی که به رسانه های داخلی و مراجع دولتی خود دارند ( که متاسفانه در ایران شدیدا آسیب دیده است) اظهارات مسئولان خود را می پذیرند مگر آنکه در چنین حادثه بهت آوری سخن مقامات کشور دیگر چنان محکم  و استوار باشد که هر شنوده ای را قانع کند.

حال پرسش این است آیا اطلاعیه سفارت و اظهارات شما را چنان استحکامی هست که فی المثل اهل فامیل خودتان را قانع سازد تا چه رسد به ۱۸۰ میلیون برزیلی و میلیون ها انسان دیگر را؟ اگر این سخنان قانع کننده بود چرا رسانه های داخلی نیز در برابر این اظهارات به شگفت آمده اند؟ به قول دکتر محمدتقی کروبی (فرزند شیخ راست قامت تاریخ ایران)، معنای اختلاف فرهنگی جز این است که چنان عملی در برزیل ناپسند است و در ایران پسندیده؟

اما برای آنکه اندکی سنجیده تر تناقض دفاعیه شما و سفارت را موشکافی کنیم تا به نتیجه مهمی که در پایان نامه به آن خواهم رسید، برسیم این مقدمه را یادآور می شوم که:

به تجربه دیده شده است اگر یک دیپلمات جمهوری اسلامی در جمعی چند هزار نفره از اتباع کشورهای مختلف حضور داشته باشد، آن دیپلمات بدون معرفی خود صرفاً با داشتن دو مشخصه شناسایی می شود ( همچنان که برای من بارها اتفاق افتاده بود و صد البته برای شما) نخست اینکه دیپلمات های ایرانی هرگز کروات نمی زنند (فلذا پیراهن یقه سه سانتی موسوم به یقه آخوندی به تن دارند) و دیگر آنکه هرگز با زن ها دست نمی دهند. اگر داشتن ریش را هم که غالباً دارند، اضافه کنید این سه ویژگی دیپلمات های جمهوری اسلامی موجب می شود آنان از هر ملیت دیگری متمایز شوند.

خود واقفید که در کلاس های توجیهی برای اعزام به ماموریت خارج از کشور، رعایت اصل دست ندادن با زنان را مبتنی بر یک اصل فقهی (حرمت تماس مرد و زن نامحرم) به دیپلمات ها آموزش داده و می دهند و بر رعایت آن به دستور آیت الله خامنه ای اصرار فراوان می شود. بد نیست یادآور خاطره ای شوم که در قاره که بودم کراراً دیپلمات های ایرانی با این پرسش از ناحیه دیگران مواجه می شدند که اگر دست دادن با زنان حرام است پس چگونه است که شیخ الازهر با زنان دست می دهد؟ این پرسش چنان دیپلمات های جمهوری اسلامی را هاج و واج می کرد که چه بگویند؟ ناگزیرمساله به نزد مسئول نماندگی برای چاره اندیشی می کشید زیرا ایرانی ها یا ناگزیر بودند بگویند شیخ الازهر از دین و اسلام چیزی نمی فهمند یا باید به اختلاف شیعه و سنی در این مساله فقهی می پرداختند که در بضاعت یک دیپلمات نبود. (ضمن اینکه می دانید در شیعه نیز اجماع بر آن نیست )

جناب مهمانپرست

همین مقدار برایتان بگویم که در مصر آنقدر آش شور بود که رییس وقت نمایندگی که خود در کسوت “عمامه داران” است در جلسات خودمانی به همکاران توصیه می کرد که برای گریز از این ملغمه شور، با خانم ها دست بدهید. البته به به مزاح می افزود لازم نیست که دست خانم را خیلی بفشارید یا خیلی در دست خودنگاه دارید.

جناب مهمانپرست

با این ملاحظه که در اظهارات شما و سفارت اصل حضور آن دیپلمات در استخر مختلط بذیرفته شده ولی انتساب آن رفتار خارج از نزاکت را  ناشی از اختلاف فرهنگی یا مغایر با پیشینه او دانسته اید، پرسش این است که

۱- چگونه است که دیپلمات جمهوری اسلامی می تواند به استخر مختلط برود ولی مجاز به دست دادن با زن ها نیست؟

۲- چگونه است که مقامات ایرانی  در خارج از کشور به استخر مختلط می روند ولی در ایران استخر مختلط حتی در ویلای خصوصی ممنوع است؟

۳- چگونه است که گشت ارشاد در خیابان ها به بانوان عفیف ما که بعضا از از دیگر ادیان هستند، تذکر و تعرض می کنند که چرا روسری شان عقب است و قانون می گذرانند که پوشیدن چکمه بلند ممنوع است و ..اما  وزارت خارجه حاضر نمی شود حتی حضور دیپلمات خود را در استخر مختلط که نقض قوانین وزارت خارجه است (نه دولت میزبان) محکوم کند؟

جناب مهمان پرست

اساسا کدامین “منافع ملی و میهنی” در خطر بود که وزارت خانه ای مهم مثل وزارت خارجه را وادار می سازد تا سراپا در پشت سر دیپلمات خاطی خود قرار گیرد که قوانین همان وزارت خانه را نادیده گرفته است؟

آیا غیر از این است که این حمایت، بدانجا منتهی خواهد شد که هر دیپلمات دیگری با نقض یکی دیگر از قوانین وزارت متبوع، زبانش دراز باشد که پس چرا با دیگری برخورد قانونی نکردید؟

جناب مهمانپرست

حتما به یاد می آورید سالها دور تر از این، در یکی از کشورهای امریکای جنوبی همسر یکی از سفرا در کنار شوهرش در حالی که خانم دستکش در دست داشت، با پاپ که در سفری به آن کشور رفته بود، دست داده بود و از قضا عکس آن منتشر و تو گویی افضح فضائح صورت گرفته و در نتیجه با احضار سفیر نگونبخت، ماموریتش خاتمه داده شد تا درسی برای دیگر دیپلمات ها باشد.

جناب مهمان پرست

بد نیست بدانید که یکی از سفیران پیشین جمهوری اسلامی در همین فنلاند در روز ملی این کشور که پخش مستفقیم می شد چنان از واهمه دست دراز کردن خانم تاریا هالونن (رییس جمهور وقت فنلاند) از رییس جمهور فاصله گرفت که رفتار او هفته ها نقل مطبوعات  و تلویزیون فنلاند بود تا آنجا که برخی مطبوعات به دلیل  توهین امیز بودن رفتار سفیر، خواستار اخراج او شده بودند.

من مانده ام که اگر امروز و فردا مطبوعات فنلاندی، سفیر کنونی جمهوری اسلامی را خطاب قرار دهند که چگونه است یکی از دیپلمات های شما در روز ملی و در برابر تلویزیون با خانم رییس جمهور فنلاند به احتجاج اینکه این عمل “شرعاً نزد ما حرام است” دست نداد و دیگر دیپلمات شما در استخر مختلط  رفته و چنان رفتاری کرده است، سفیر جمهوری اسلامی چه پاسخی خواهد داشت؟

جناب مهمانپرست

در حالی که دور از انتظار نیست دولت برزیل دیپلمات مزبور را به عنوان ” عنصر نامطلوب” اخراج کند و تنش در روابط دو کشور بالا بگیرد، آیا شرط عقل نبود که

اولا برای رعایت ضوابط داخلی وزارت خارجه تان (هرچند آن قانون معیوب باشد)، ثانیا برای آنکه نقض قانون، عادات مرسوم دیگران نشود و ثالثا هم برای خواباندن خشم دولت و مردم برزیل دو خط اطلاعیه صادر می کردید و بدون هرگونه قضاوت درباره دیپلمات خاطی (که ناقض حسن میزبانی دولت برزیل و ناقض قوانین وزارت خارجه بود) او را به کشور احضار می کردید و موضوع را در تهران سر بسته و ودر بسته فیصله می دادید تا آنقدر ها که نباید “قضیه کش داده نمی شد” که حالا کش داده شده است. آیا شندیده اید پدر یکی از دختران برزیلی گفته است:«اگر باشگاه شنا مسئولان امنیتی را خبر نکرده بود، امروز پلیس به اتهام قتل این دیپلمات به دنبال من می‌گشت. مردم می‌خواستند این مرد را بکشند.»

حال که چنان فاجعه شومی رخ نداده است تا در آینده تاریخ جمهوری اسلامی درکنار دیگر”پرونده درخشان جمهوری اسلامی!!” نگاشته شود، آیا شرط عقل نبود برای قانع کردن خانم اشتون و مخالفان پرونده هسته ای ایران، پیام روشنی می فرستادید که “در جمهوری اسلامی اگر چیزی حرام است، حرام است”  تا باورشان آید که ای بسا جمهوری اسلامی در مساله فتوای رهبر مبنی بر حرمت ساخت بمب اتمی چندان هم “بی صداقت” نیست.(سخن اردوغان)

جناب مهمانپرست

چوپان درغگو تنها کسی بود که ساده لوحانه دروغ خود را باور می کرد. برای همین است که توصیه شده است که اگرچه دروغ ابزار یک دیپلمات است باید آن را به قدر حداقلی و با ظرافت استفاده کند چرا که دروغ کالایی است که زود از کارکرد می افتد و ناگزیر دیگر تکذیبیه ها را هم مردم باور نخواهند کرد همچنان که نمی کنند. حتما سعید الصحاف را به یاد دارید که در زمان حضور نیروهای مهاجم در بغداد در برابر رسانه های خارجی مصاحبه می کرد و می گفت دشمن را در لب مرزها متوقف کرده ایم. آخر فایده چنان دروغگوی چه بود جز محرز شدن آنکه یک رژیم در حال متلاشی  شدن است؟

جناب میهمان پرست

حکایت ابن سینا از دیدن کناسی که به درون چاه فضولات می رفت و از بوی متعفن آن آزرده نمی شد، درس بزرگی برای ماست که آدمی می تواند در عین غوطه ور بودن در تعفن ، کار روزانه خود را بگذراند نه اینکه محیط متعفن نیست بلکه آدمی قوه بویایی خود را از دست داده است.

جناب مهیمان پرست

راستی از بوی تعفن احمدی نژاد و احمدی نژادیسم و دروغ های تهوع آور او هیچ آزرده می شوید؟ از دروغ های دیگر مقامات چطور؟  پاسخ را در قوه بویایی باید جستجو کرد.

در پایان نخست برای خود و سپس برای شما عاقبت خیر آرزو دارم.

با احترام

حسین علیزاده / ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن