پروژه بزرگ امریکا
پیشگفتار:
ایالات متحده با اعلام دست داشتن دو تبعه ایرانی مرتبط با سپاه پاسدارن برای حمله به سفارت خانه های عربستان و اسرائیل در واشنگتن و همچنین قصد ترور سفیر عربستان در نزد ایالات متحده، ابتکار جدیدی را در اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی آغاز کرده است.
صرف نظر از اینکه برخی حتی در امریکا نسبت به صدق و کذب ابعاد خبر تردید کرده و آن را روشن نمی دانند، گمان این نوشته بر آن است که نتایج این دور از تنش میان تهران و واشنگتن روشن است: تشدید تحریم های فلج کننده از یک سو و تخریب مناسبات سیاسی ایران و عربستان ( ایران – عرب) از سوی دیگر. بیان این ادعا به شرح زیر است:
جاسوس گیری از یکدیگر:
الف) یکی از ویژگی های دوران جنگ سرد، اقدامات جاسوسی دو ابرقدرت امریکا و شوروی علیه یکدیگر و به دام انداختن جاسوس های طرف مقابل و سپس مبادله آنان بود.
محمود احمدی نژاد در توهم خود بزرگ بینی یکبار گفته بود که “برخی ایران را یک قدرت منطقه ای می دانند. حال آنکه ایران یک قدرت جهانی است”. بدیهی است با چنین فرضی و با توجه به خصومت سی ساله جمهوری اسلامی و امریکا، باید انتظار داشت که جمهوری اسلامی رفتاری ماجراجویانه در حد شوروی در دوران جنگ سرد را پیش بگیرد. ماجرای جاسوسی سه تبعه امریکایی (سارا شورد، شین باور و جاش فتال) که دو سال پیش از این در مرزهای ایران دستگیر و سپس به اتهام جاسوسی محاکمه و پس از آن به ادعای رأفت اسلامی (که در ازای نیم میلون دلار برای هر یک آن ها در حقشان اعمال گردید) آزاد شدند، نمونه اخیر این گونه رفتار تهران به شمار می رود. پیش از این هم پرونده مشابه رکسانا صابری دیگر تبعه ایرانی – امریکایی که به اتهام جاسوسی محاکمه و سپس آزاد شد نمونه دیگر رفتار تهران در فضای فکری جنگ سرد بوده است. اما به واقع آیا جمهوری اسلامی در حد و اندازه های جنگ سرد برای مقابله با امریکاست؟ آیا جمهوری اسلامی بیش از آنکه به امریکا زیان بزند، خود را دچار زیان نکرده است؟
برای پاسخ باید به یاد داشت که در جنگ سرد سرویس های جاسوسی امریکا و شوروی، رسوا و بی اعتبار کردن قدرت جاسوسی حریف را در صدر اولویت خود می دیدند تا بدینوسیله طرف مقابل را ناتوان در جنگ سرویس های جاسوسی نشان دهند. در جنگ میان سرویس های جاسوسی شوروی و امریکا حتی یک مورد دیده نشده بود که یکی از دو طرف، جاسوس طرف مقابل را به ادعای واهی “رأفت” تحویل کشورش دهد. افزون بر این دیده نشده بود که پس از احراز جاسوسی و صدور حکم، مجرم به حکم وثیقه آزاد گردد. مضحکه آمیزتر اینکه هرگز دیده نشده بود که با تودیع وثیقه (آن هم نه توسط خود محکومان یا بستگان و یا دولت او بلکه توسط دولت دیگر –عمان-) موجبات آزادی آنان را فراهم آورد.
اینکه اتهام دو تبعه ایرانی به قرارمجرمیت آنان بیانجامد یا خیر، چیزی است که دادگستری امریکا آن را اعلام خواهد داشت ولی آنچه گمان این نوشته است اینکه با اعلام امریکا مبنی بر دست داشتن دو تبعه ایرانی در قصد انفجار سفارت خانه های عربستان و اسرائیل و همچنین قصد ترور سفیر عربستان، ایالات متحده توپ سنگینی را به دروازه جمهوری اسلامی شلیک کرده است که به دلیل سوء پیشینه جمهوری اسلامی در ترور و خرابکاری، قبولاندن آن برای امریکا ساده و زدودن آن برای جمهوری اسلامی دشوار خواهد بود. در اثبات این مدعی همین بس که عربستان طی نامه ای به دبیرکل خواستار طرح موضوع ادعایی امریکا در شورای امنیت و محاکمه عوامل دست اندرکار آن شده است و در مقابل در عالی ترین سطح در جمهوری اسلامی علی خامنه ای با “مهمل و بی معنا” توصیف کردن ادعای امریکا، در صدد رفع اتهام از جمهوری اسلامی برآمده است. قدر مسلم علی خامنه ای به یک نکته بسیار درست در تحلیل خود اشاره کرد و آن اینکه وی ادعای امریکا را در راستای دامن زدن به “ایران هراسی” ارزیابی کرده؛ نکته ای که جمهوری اسلامی به دشواری بتواند آن را از دامان خود بزداید.
ب) در سفر اخیر احمدی نژاد به نیویورک وی تمام زور خود را به کار بست تا بلکه با طاق زدن اتباع امریکایی با چند زندانی ایرانی در امریکا نوعی مبادله و معاوضه با امریکا را (از نوع مبادله کلوتید ریس تبعه فرانسه با علی وکیلی راد قاتل شاهپور بختیار) به نمایش درآورد که به هیچ وجه نتوانست کمترین نرمش در طرف امریکایی را ببیند و نهایتا رأفت اسلامی! را که سال پیش مستمسک آزادی سارا شورد به خاطر “زن بودن” وی شده بود ، دوباره بهانه و مستمسک خود قرار داد تا در آستانه سفر احمدی نژاد به نیویورک آن دو تن دیگر هم آزاد شوند. شگفتا که این “رأفت اسلامی” را بهاء و قیمتی به میزان نیم میلیون دلار برای هر نفر بود که به عنوان وثیقه آن هم از سوی دولت عمان (نه ایالات متحده) تودیع شد؛ وثیقه ای که همگان می دانستند نه برای بازگشت آنان گرفته شده بود چرا که سارا شورد سال پیش با همین مبلغ ودیعه خاک ایران را ترک کرده بود، اعلام داشت که به هیچ وجه به ایران بازنخواهد گشت. بدیهی بود که جمهوری اسلامی نیک می دانست که اخذ این وثیقه (بخوانید باجگیری) بازگشت اتباع امریکایی را هرگز به همراه نخواهد داشت.
همگان به یاد دارند که در دوران جنگ سرد، تبادل همزمان دو جاسوس روس و امریکایی زیر نظر رسانه های جهان چه سر و صدایی را به راه می انداخت. جمهوری اسلامی، اما، به اندازه حماس که این روزها مبادله یک اسیر اسرائیلی را با هزار اسیر فلسطینی با شادمانی و هیاهوی بسیار، اعلام داشته است از خود کفایت به خرج نداده است تا از روز نخست یا اتهام جاسوسی را به سه تبعه امریکایی نبندد یا اگر آنان را در دادگاه های خود به جرم جاسوسی محکوم به تحمل کیفر نموده، قوانین قضایی خود را در ازای رقم ناچیز یک و نیم میلیون دلار زیر پا نگذارد.
تبعات بازی جدید
جمهوری اسلامی که خود آغاز کننده بازی کثیف گروگان گیری و جاسوس گیری است، آن روی سکه را نخوانده بود که امریکا نیز می تواند این بازی را اما با ابعاد زیانبارتر برای جمهوری اسلامی آغاز کند. گمان نگارنده بر این است که اعلام اتهام دست داشتن دو تبعه ایرانی در اعمال خرابکارانه تیری است با ۳ هدف که از سوی ایالات متحده به جمهوری اسلامی شلیک شده است. این ۳ هدف به شرح زیر می باشند:
۱- مقابله به مثل کردن:
با طرح این ادعا، ایالات متحده با اقامه دعوای حقوقی علیه دولت ایران در دادگاه های داخلی و بین الملی می تواند، فشار بیشتر در ضبط اموال و دارایی های جمهوری را به کار بندد. کسانی که با پیشنه دعاوی حقوقی جمهوری اسلامی و امریکا علیه یکدیگر در محاکم بین المللی آشنایی دارند به خوبی آگاهند که اگر نه در همه دعاوی ولی در بیشتر آن ها ایالات متحده دست بالا را در محکوم کردن جمهوری اسلامی داشته است. هستند کسانی که این اتهام امریکا را پاپوشی علیه جمهوری اسلامی می دانند که ریشه در واقعیت ندارد. سپاه پاسداران نیز هرگونه ارتباطی با دو تبعه ایرانی را رد کرده است ولی چه این اتهام صادق باشد یا کاذب جای تردید نیست که ایالات متحده هرگز حکم دادگاه های خود را علیه مجرمی که جرمش در دادگاه امریکا محرز اعلام شود، در ازای نیم میلیون دلار نقض نخواهد کرد. این خود بزرگترین خسارت برای جمهوری اسلامی است که یک یک اتباع امریکایی را در محاکم خود محکوم و سپس حکم دادگاه خود را نقض می کند.
۲- تحریم هوشمند در آستانه مبارزات انتخاباتی ایالات متحده:
الف) تحریم بانک مرکزی:
محمود احمدی نژاد که قطعنامه های سازمان ملل را کاغذ پاره هایی دانسته و توصیه کرده بود “آنقدر قطعنامه بدهید که خسته شوید”، به دروغ همواره بر غیرکارا بودن تحریم ها اصرار داشته است. این درحالی است که در آخرین دور از تحریم های تازه، قطع همکاری سازمان هوانوردی (یاتا) با ایران، تحریم هواپیمایی ماهان، مخالفت با فروش سوخت به هواپیماهای ایرانی از سوی برخی کشور ها در کنارتحریم های پیشین( تحریم های ناشی از برنامه هسته ای، تحریم های ناشی از نقض حقوق بشر و…) اینک انبان جمهوری اسلامی را از انواع تحریم های رنگارنگ پر کرده است.
اما به نظر می رسد دور جدیدی از تحریم ها در آستانه مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا علیه ایران آغاز شده باشد. هیلاری کلینتون پیش تر از اعمال “تحریم های فلج کننده” علیه جمهوری اسلامی سخن به میان آورده بود. رییس جمهوری آمریکا میگوید، این توطئه بخشی “از الگوی رفتاری خطرناک و بیپروای حکومت ایران است” و تصریح کرده است که “واشینگتن تلاش خواهد کرد با بسیج جهانیان ایران را بیشتر منزوی کرده و شدید ترین تحریم ها را علیه جمهوری اسلامی اعمال کند”.
منظور از تحریم های فلج کننده علیه جمهوری اسلامی در آستانه مبارزات انتخاباتی اوباما که شدیدا از سوی جمهوری خواهان به مماشات و رفتار غیرسختگیرانه علیه جمهوری اسلامی متهم است، هدف قرار دادن اساسی ترین راه های تنفس جمهوری اسلامی است. یکی از مهم ترین این اقدامات، تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی می تواند باشد که شاهرگ کلیه مبالات اقتصادی جمهوری اسلامی با جهان است. کارشناسان اقتصادی، تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی را گام ماقبل آخر ایالات متحده برای تحریم نفتی جمهوری اسلامی ارزیابی کرده اند.
از سوی دیگر باراک اوباما نیک می داند مجازات نکردن جمهوری اسلامی می تواند بهانه ای کوبنده به دست رقیب جمهوری خواه او دهد تا او را در برابر انظار امریکایی ها و جهانیان به مماشات با جمهوری اسلامی متهم کند. نمونه ای از این انتقادات، سخنان اخیر مک کین سناتور جمهوری خواه پس از اعلام دستگیری دو تبعه ایرانی است که در انتقاد از اوباما گفت: “آن زمان که مردم ایران فریاد می زدند اوباما، یا با اون ها یا با ما، رییس جمهوری آمریکا چه کار کرد؟ به جای دست به کار شدن، نخواست که شانس مذاکره با حاکمیت ایران را از دست بدهد و آن فرصت از دست ما رفت.”
ب) تحریم سپاه پاسداران :
ایالات متحده و دوستانش به درستی آزموده اند که هرچه تا کنون تحریم های علیه جمهوری اسلامی تشدید گردیده، سپاه پاسدارن از تحریم ها انتفاع بیشتر برده است چرا که در شرایط تحریم، کلیه طرح ها و پروژه های معطل ناگزیر به سپاه که اینک بزرگ ترین کارتل اقتصادی ایران است، واگذار می شود. در چنین شرایطی تحریم ها به فربه تر شدن سپاه انجامیده است.
تحریم خط هوایی ماهان به دلیل خدمات دادن به سپاه پاسداران، نمونه ای است که نشان می دهد امریکا پیکان تحریم خود را متوجه سپاه نموده که از قضا در پروژه هسته ای و همچنین سرکوب معترضان دست داشته است. اعلام ارتباط دو تبعه ایرانی با سپاه پاسداران، بهانه ای بس وافی به مقصود است که بازوی نظامی- اقتصادی علی خامنه ای (سپاه) را از کار بیاندازد.
۳- تخریب مناسبات ایران با کشورهای منطقه:
اتهام حمله به سفارت عربستان و قصد ترور سفیر این کشور که بلافاصله با نگرانی جدی از سوی عربستان همراه شد، باعث خواهد شد که عربستان از لاک رفتار محافظه آمیز خود با جمهوری اسلامی بیرون آمده، موضع خصمانه علیه جمهوری اسلامی بگیرد. امریکا اگر بتواند ادله کافی در اختیار عربستان قرار دهد، آنگاه باید به انتظار واکنش عربستان و متعاقب آن واکنش شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب علیه جمهوری اسلامی نشست.
ناآرامی ها اخیر در مناطق شیعه نشین عربستان که به جمهوری اسلامی نسبت داده شده، در کنار طرح ترور سفیر عربستان از یک سو و رقابت های منطقه ای دو کشور در بسط یا حفظ نفوذ خود در بحرین، لبنان و سوریه از سوی دیگر، دلایل کافی است که رفتار تلافی جویانه ریاض علیه تهران را به همراه داشته باشد. از یاد نبریم که عربستان با اضافه تولید خود در دوران جنگ هشت ساله، موثرترین عامل برای کاهش درآمد نفتی جمهوری اسلامی و وادار نمودن ایران برای خاتمه جنگ و نوشیدن جام زهر بود. این خطر باز به قوت خود باقی است که عربستان از حربه توان اضافه تولید نفت خود علیه جمهوری اسلامی بهره برداری کرده و اقتصاد تک محصولی جمهوری اسلامی را هدف قرار دهد.
نتیجه:
برای نتیجه گرفتن از تحولات جدیدی که در مناسبات خصمانه تهران- واشنگتن روی داده است، توجه به چند پارامتر به شرح زیر از اهمیت برخوردار است:
الف- تقریبا بر همگان بدیهی است که ایالات متحده به رهبری اوباما اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی را در وضعیت بغرنج اقتصادی امریکا، الویت نخست خود نمی داند.
ب- وزیر دفاع امریکا اخیرا با صراحت تمام اعلام داشته است که “جمهوری اسلامی رفتنی است”. بعید به نظر می رسد این سخن او ناظر به وضعیت مشابه حذف صدام با اقدام نظامی باشد.
ج- در مسایل داخلی جمهوری اسلامی گرفتار بی ثباتی اقتصادی، بحران مدیریتی، اختلافات درونی و از نظر منطقه ای نگران سقوط سوریه است.
با در نظر گرفتن پارامترهای بالا، طرح اتهام علیه دو تبعه ایرانی مرتبط با سپاه پاسداران زمینه ای را فراهم می آورد که دور جدیدی از تحریم ها علیه ایران آغاز شود. بنا به پیش بینی هدف قرار دادن بانک مرکزی و توان صادارات نفتی ایران می تواند مد نظر امریکا باشد؛ همان تحریم هایی که وزیر خارجه امریکا، آن را تحریم های فلج کننده توصیف کرده است. بدین ترتیب باید نتیجه گرفت که در یک سال منتهی به پایان دور نخست ریاست جمهوری اوباما، فشارهایی به مراتب بدتر از گذشته بر جمهوری اسلامی از سوی امریکا و متحدانش اعمال شود.
این تحریم ها، اوباما را در مبارزات اتخاباتی به پیش خواهد انداخت تا اولا اثبات کند جانب ترحم و مماشات با جمهوری اسلامی را نگرفته است. دوم جمهوری اسلامی را به مجازات رفتار خصمانه با اتباع امریکایی رسانده است. سوم آنکه از یک سو سپاه پاسداران بازوی توانمند علی خامنه ای و از سوی دیگر سیستم بانکی کشور (بانک مرکزی) را از کار انداخته است. از همه مهم تر، نتیجه بلافصل تمامی این اقدامات تنبیهی آن خواهد بود که با تزلزل در ارکان قدرت جمهوری اسلامی، این رژیم نه تنها نتواند بازیگر تاثیرگذار در تحولات خاورمیانه جدید و مدافع رژیم بشار اسد باشد بلکه خود در آستانه سقوط قرار خواهد گرفت. جرج سوروس شرط بندی کرده بود که جمهوری اسلامی تا یک سال دیگر وجود نخواهد داشت.
در یک کلام، سال پیش رو سال دشواری های جمهوری اسلامی چه از نظر اختلافات داخلی و چه از نظر تحریم های فلج کننده خواهد بود. موضوع کشف و خنثی سازی اعمال خرابکارانه دو تبعه ایرانی متربط با سپاه پاسداران می تواند آغاز پروژه بزرگ امریکا ارزیابی گردد.
حسین علیزاده / ۲۴ مهر ۹۰
سایت هایی که مقاله را منتشر کرده اند
http://www.irangreenvoice.com/article/2011/oct/17/15711
http://sahamnews.net/1390/07/106012/
http://iranglobal.info/I-G.php?mid=2-70849
http://www.tahavolesabz.net/item/40880
http://www.gooya.com/external/my.gooya.com/permalink/3596.html