“سپاه” در تله نرم “سیا”
در کمتر از ده روز از اعلام امریکا مبنی بر دست داشتن دو تبعه ایرانی مرتبط با سپاه پاسداران در ترور سفیر عربستان، ابعاد این خبر تا حد اعمال اقدامات تنبیهی علیه سپاه پاسداران تاکنون بالا گرفته است. انگلیس، کانادا و اتحادیه اروپا همگی ۵ عضو مظنون این خبر (منصور عرب سیار، غلام شکوری، قاسم سلیمانی، عبدالرضا شهلایی و حامد عبداللهی ) را که همگی از مرتبطین یا اعضای ارشد سپاه پاسداران هستند، تحت مضایقاتی از قبیل مسدود کردن دارایی های آنان، ممنوعیت سفرشان و پیگیرد قرار داده اند.
اگرچه هستند کسانی که اتهام امریکا را فریبی بیش نمی دانند ولی موضع گیری ۲۸ متحد امریکا (کاندادا + ۲۷ عضو اتحادیه) در کمتراز ده روز، بی تردید نشان از توانمندی امریکا در بسیج همپیمانان خود دارد. قدرت امریکا در بسیج افکار جهانیان علیه جمهوری اسلامی، بی تردید در این حد بسنده نخواهد شد. گمان قوی می رود عربستان سعودی که بنا به ادعا، قربانی این رویداد است، افکار جهان عرب (اگر نگوییم همه آنها، برخی از آنها) را در همسوی با دیگر همپیمانان امریکا برخواهد انگیخت.
آنچه در این میان از اهمیت بسیاری برخوردار است اظهارات خانم کاترین اشتون در پی اعلام تحریم های اتحادیه اروپا علیه ۵ نفر نامبرده است که وی این تصمیم اتحادیه را در راستای “مبارزه با تروریسم” اعلام داشته است. این اعلام خانم اشتون در واقع گشودن باب جدیدی علیه سپاه پاسداران است که عملا نام این نهاد را در فهرست سازمان ها و نهادهای تروریست وارد خواهد کرد.
این همه در حالی است که سپاه پاسداران سابقه بدی را از خود به جا گذاشته است. حضور پررنگ سپاه در افغانستان و عراق، ارسال اسلحه به نیجریه و سنگال ( که منجر به قطع رابطه سنگال با ایران شد) ، شایعه حضور سپاه در سرکوب مردم معترض سوریه و از همه بالاتر نقش موثر سپاه در سرکوب معترضان ایرانی، همگی کار را بر سپاه پاسداران چندان سخت کرده است که رفع اتهام از این نهاد را به غایت دشوار کرده است.
سپاه پاسداران، اینک به نهاد نظامی- امنیتی- اقتصادی تبدیل شده است که در تمامی ارگان ها و نهادهای و پروژه های کشور حضور پر رنگ دارد. انتصاب رستم قاسمی به عنوان وزیر نفت اوج نفوذ این نهاد نظامی در کابینه نهم تلقی می شود. سپاه در عین حال چشم و بازوی راست و چپ رهبری است. هدف قرار دادن سپاه، عملا هدف قرار دادن رهبر جمهوری اسلامی است که سپاه پاسداران را از حد یک نهاد نظامی به نهادی امنیتی- اقتصادی تغییر کاربری داده است.
اینک بر همگان روشن می شود که چرا پیش تر(۷ سپتامبر) سرتیپ سلامی جانشین فرمانده سپاه اعلام کرده بود که ” پاسخ نظام به تهدید های دشمن سخت و در هم کوبنده خواهد بود”. سرتیپ سلامی از ابعاد رویدادهایی که کیان جمهوری اسلامی را هدف قرار خواهد داد به خوبی آگاه است.
تله نرم
نظر به همجه گسترده که در پی یک خبر کوتاه امریکا تا کنون علیه سپاه پاسداران شکل گرفته، انتظار می رود حجم این هجمه های بیش از این نیز شود. دور از انتظار نخواهد بود اگر تا چندی دیگر نام سپاه در فهرست “سازمان های تروریستی” قرار گیرد.
سرتیپ سلامی و بسیاری دیگر در جمهوری اسلامی که اینک به توانمندی های موشکی و انواع تسلیحات سپاه دل خوش کرده و خود را آماده “پاسخ های سخت و در هم کوبنده” دانسته، گمان این را نبرده بودند که امریکا با اطلاع از قدرت سخت افزاری سپاه، قدرت نرم افراری خود را برای مقابله با سپاه به کار خواهد بست؛ عرصه ای که عملا سپاه پاسداران فاقد توان مانور عملیاتی در آن است. تله نرم سیا ، اف بی ای (امریکا) پرهیز از مقابله سخت افزاری و جنگ متعارف با جمهوری اسلامی (که سپاه نقش محوری در آن دارد) می باشد. امریکا دست کم در دورانی که اوباما وارد مبارزات انتخاباتی برای دور دوم ریاست جمهوری خود می شود، از ورود به جنگ متعارف پرهیز خواهد داشت.
اما، ادعای اخیر امریکا نزد شورای امنیت اگر به اثبات برسد بی تردید عواقب سخت تنبیهی برای سپاه به ارمغان خواهد آورد ولی در صورت عدم اثبات نیز، سپاه عملا به دلیل سوء پیشینه اش در سرکوب معترضان ایرانی و به دلیل حضور سرطانی خود در جزء جزء حاکمیت، بهترین گزینه برای مقابله امریکا و متحدانش می باشد تا با تضعیف او، عملا رهبری جمهوری اسلامی را که به اتکا سپاهیان بر قدرت باقی مانده است، تضعیف کند.
برای درک این “تله نرم” با توجه به گزارش هایی که از درون سپاه مبنی بر ناخرسندی بسیاری از پرسنل این نهاد از سرکوب مردم به گوش رسیده است، اعضای ارشد سپاه پاسداران تحت انواع تحریم ها قرار گرفته و امکان هرگونه تحرک از آنان تا حد امکان سلب می شود. کافی است نگاهی بیاندازیم به تحریم های حقوق بشری امریکا و اتحادیه اروپا تا دانسته شود نام چندین تن از مقامات ارشد سپاه فقط در تحریم های حقوق بشری قرار دارد؟ افزون بر آن در تحریم های ناشی از برنامه هسته ای نیز نام های افراد موثر سپاه دیده می شود. جالب تر از همه این موارد، آخرین دور از وضع تحریم های جدید علیه جمهوری اسلامی توسط اتحادیه اروپا بود که مشخصا سپاه قدس را نه به دلیل پرونده هسته ای و نه به دلیل نقض فاحش حقوق بشر و نه به دلیل سرکوب مردم ایران بلکه به دلیل پشتیبانی از حکومت سوریه در “سرکوب معترضان سوری” مورد تحریم قرار داد[۱].
تله مکمل
در دور جدید فشارها بر جمهوری اسلامی، در حالی که آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر، گزارش خود را تقدیم دبیرکل برای ارائه به مجمع عمومی نموده است، بستر روانی فشار امریکا و متحدانش (اتحادیه اروپا، کانادا، برخی کشورهای عربی و احیانا استرالیا، ژاپن و کره جنوبی) به خوبی فراهم شده است. تله مکمل برای تله نرم امریکا (هدف قرار دادن سپاه) این است که اساسا توان عملیات بانکی جمهوری اسلامی دچار اختلالات جدی شود. بنا به اظهارات دولتمردان امریکایی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی (شاهرگ کلیه مبادلات کشور با جهان پیرامون) قرار است مورد تحریم قرار گیرد[۲]. اگر امریکا به دلیل مخالفت چین و روسیه با صدور قطعنامه ای با مضمون بالا، نتواند مجوز تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی را از شورای امنیت بگیرد، بی درنگ با کمک همپیمانان خود خواهد توانست اختلالات گسترده ای را در مناسبات بین بانکی جمهوری اسلامی فراهم آورد که از جمله بر فعالیت های سپاه پاسداران نیز تاثیر جدی خواهد گذاشت.
حسین علیزاده/ آبان ۹۰